حکومت سلوکیان در ایران باستان (312 تا 63 پیش از میلاد)

دودمان سلوکی را سلوکوس یکم، از سرداران اسکندر مقدونی، در سال 312 پیش از میلاد پایه گذاشت؛ حکومتی با ریشه یونانی که تا 63 پیش از میلاد دوام آورد. از 187 پیش از میلاد با خیزش اشکانیان (پارتیان) دامنه نفوذ سلوکیان در ایران رو به پسروی گذاشت. برای جزئیات زمانی این دوره میتوانید به گاهشمار سلوکیان در «خلاصه تاریخ ایران» رجوع کنید.
نمایش
دوره فرمانروایی سلوکیان بر ایران چه مدت بود؟
زمان تسلط سلوکیان بر بخشهایی از ایران حدود 249 سال، از 312 تا 63 پیش از میلاد محاسبه میشود. در این بازه، دامنه نفوذشان بسیاری از نواحی غرب آسیا را دربر میگرفت؛ از ایران و عراق تا افغانستان، سوریه، فلسطین و بخشهایی از ترکیه و ترکمنستان امروز. با این حال، تنها در حدود 60 سال نخست توانستند همه قلمرو خود را یکپارچه نگه دارند و بعدها به تدریج مناطق مختلف را از دست دادند.
نخستین پادشاه سلوکیان
سلوکوس یکم، پایهگذار و نخستین شاه سلوکیان بود. او که از فرماندهان اسکندر به شمار میرفت، پس از مرگ او به قدرت رسید. پیش از آن ساتراپ بابل بود اما مدتی از آنجا رانده شد و دوباره با نیروی نظامی فرمان را بازستاند. سلوکوس پیوسته در پی گسترش قلمروش بود.
سلوکیان چگونه به قدرت رسیدند؟
پس از مرگ اسکندر و نبود جانشین مشخص، امپراتوری پهناورش از هم گسست و به سه بخش عمده تقسیم شد. سهم سلوکوس نواحی آسیایی بود و او بر همان مبنا شالوده حکومت سلوکی را ریخت. در 312 پیش از میلاد با تصرف بینالنهرین بر خاور نزدیک باستان چیره شد؛ سرزمینی که پیشتر زیر فرمان هخامنشیان و سپس اسکندر بود. در همان سال، رسما دولت خود را بنیاد نهاد.
سلوکیان چه کسانی بودند؟
سلوکیان دودمانی یونانی در عصر هلنیستی بودند که میان مرگ اسکندر و اوجگیری روم بر بخشهایی از غرب آسیا، از جمله ایران، حکومت کردند. سیاستشان نسبت به ایرانیان عموما کمخشونتتر از بسیاری فاتحان بود و سبک زندگی بومی تا اندازهای حفظ شد. حاصل این تماس، آمیختگیهایی از فرهنگ یونانی و ایرانی در آن دوران بود.
یادگارهای سلوکی در ایران
کتیبههای یونانی شوش، معبد و کتیبه لائودیسه در نهاوند و تندیس هرکول در بیستون از نشانههای برجایمانده دوره سلوکی در ایران به شمار میآیند. نمونههای مهم دیگر عبارتاند از:
- نیایشگاههای منسوب به سلوکیان در استخر، کنگاور، خورهه، نورآباد و تخت جمشید؛
- نقشبرجستههایی در دینور، شوش و تل ضحاک؛
- مجموعهای از سکهها و سفالینههای کشفشده در شوش؛
- تپه زرگران در دورود لرستان؛
- تپه حشمت آباد دورود؛
- تپه معبد سلوکی نهاوند؛
- تپه امیرآباد کرمانشاه؛
- آتشکده نورآباد همدان و… .
پایهگذار دودمان سلوکی
سلوکوس یکم، از سرداران اسکندر، بنیانگذار این سلسله بود. او از 312 تا 281 پیش از میلاد، به مدت 31 سال، بر گسترهای از غرب آسیا فرمان راند. پس از او پسرش آنتیوخوس یکم زمام امور را به دست گرفت.
مرکزهای سیاسی سلوکیان
نخستین پایتخت سلوکیان شهر سلوکیه در حوالی بابل (عراق کنونی) بود؛ شهری که سلوکوس یکم در 305 پیش از میلاد توسعه داد و به عنوان پایتخت برگزید. پیش از آن، در محل شهر کنونی سکونتگاهی وجود داشت که او به شهر بدل کرد. اندکی بعد، پایتخت به انطاکیه در شمال سوریه انتقال یافت؛ شهری که امروزه در ترکیه قرار دارد و از مراکز تاریخی مهم به شمار میآید.
چه نیروهایی سلوکیان را از ایران راندند؟
اشکانیان با سلسلهای از نبردها، سلوکیان را از ایران عقب راندند. این درگیریها نزدیک به یک سده پس از تشکیل دولت سلوکی رخ داد؛ در زمانی که کوچ قبایل ایرانی به فرارود و ضعف ساختاری سلوکیان، نگهداری امپراتوری پهناورشان را دشوار کرده بود. شکست آنتیوخوس سوم از رومیان در نبرد ماگنزیا نیز توان آنان را فرسود. او ناچار پیمان آپامیه را پذیرفت و برای پرداخت غرامت به ایران لشکر کشید اما در الیمائی کشته شد. پس از آن، پارتیان در پارت به قدرت رسیدند و استقلالشان را از سلوکیان اعلام کردند.
زبان و خط در عصر سلوکی
در دوره سلوکیان، خط میخی همچنان برای نگارش متون اداری به دو زبان آرامی و یونانی به کار میرفت. آرامی میراث اداری هخامنشیان بود و یونانی در شهرهای مهم رواج بیشتری پیدا کرد، در حالی که آرامی در نواحی پیرامونی زنده ماند. رویکرد نسبتا آزادمنشانه سبب میشد مردم معاملات خود را با زبانهای رایج محلی انجام دهند و الزام کمتری به ثبت درباری احساس کنند. اسناد بایگانیشده به خط میخی، درباره اداره معابد، به هر دو زبان دیده میشود.
نامآورترین شاهان سلوکی
از میان شهریاران این دودمان میتوان به سلوکوس یکم، آنتیوخوس یکم، سلوکوس دوم و آنتیوخوس سوم اشاره کرد. در ادامه، فشردهای از کارنامه آنان آمده است.
سلوکوس نخست
بنیانگذار دولت سلوکی که در 312 پیش از میلاد میراث هخامنشی را در ایران تصاحب کرد. برای تحکیم قدرت، با آپامه، دختر یکی از بزرگان ایرانی و شهربان سغدیانا، ازدواج نمود. بابل، ماد، شوش و بخشهایی از آسیای صغیر را در اختیار داشت.
آنتیوخوس اول
آنتیوخوس ملقب به «سوتر» طی 9 سال کوشید دستاوردهای پدر را نگاه دارد اما چندان کامیاب نبود. در زمان او پارس و آذربایجان استقلال یافتند، بلخ جدا شد و نشانههای خیزش پارتیان آشکار گردید.
آنتیوخوس دوم
شاهی خوشگذران با لقب «تئوس». در دوره او بلخ به دست اشکانیان افتاد. همچنین به سبب درگیری با شورش انطاکیه، فرصت از دست رفت و اشکانیان توانستند بخشهایی از متصرفات خود را بازپس گیرند.
آنتیوخوس سوم (بزرگ)
قله قدرت سلوکیان در عهد او بود. شورش ماد و پارس را خواباند و نواحی دیگر ایران مانند شوش، همدان و سواحل خلیج فارس را وادار به تبعیت کرد. اما با غرور به مقدونیه حمله برد و از رومیان شکست خورد.
آنتیوخوس چهارم
شناختهشده با لقب «اپیفانوس» (تجلی خدا). در روزگار او اشکانیان نفوذشان را در غرب گسترش دادند و بسیاری از ایالات ایرانی از سلطه سلوکی بیرون رفتند. رفتار خشن او در ارمنستان نیز نفرت عمومی آفرید.
اوج اقتدار دولت سلوکی
این اوج با آنتیوخوس سوم، ششمین شاه سلوکی، رقم خورد؛ پادشاهی سیاستمدار که از نوجوانی بر تخت نشست و 36 سال حکم راند. ضرب سکه به نام او نشانگر اقتدارش است. برای تامین هزینهها به اکباتان تاخت و خزانه معبد آناهیتا را تصرف کرد، شورشهای داخلی را خواباند و گستره غرب و جنوب غرب ایران را به قلمرو افزود. اما پیروزیهای پیاپی او را مغرور ساخت؛ با شکست از روم، ناچار پیمان آپامیه را امضا کرد و برای جبران غرامت به لرستان حمله برد که در آنجا به دست مردم محلی کشته شد.
باورها و فرهنگ ایرانیان در زمان سلوکیان
برای تحکیم حکومت، سلوکیان به باورهای ایرانی مانند جاودانگی روح، راستگویی و پاداش و کیفر پس از مرگ احترام میگذاشتند. خود به زئوس باور داشتند و در برخی شهرهای یونانینشین، آیین ستایش شاهان نیز رواج داشت. در عهد آنتیوخوس سوم حتی آیینهای رسمی برای ستایش شاهان زنده برگزار میشد. دین غالب ایرانیان زرتشتی بود و آنان اهورامزدا را میپرستیدند. سلوکیان با همسانانگاری زئوس و اهورامزدا میکوشیدند رضایت افکار عمومی را جلب کنند. در نگاه ایرانیان، شاه باید از فره ایزدی بهرهمند میبود؛ یونانیان برای کسب مشروعیت، ازدواجهای سیاسی با خاندانهای ایرانی را در پیش گرفتند.
روایت تاریخی سلوکیان
تاریخ سلوکیان در ایران، فصل سختی از پیروزی نظامی و آشفتگی اجتماعی است. داریوش سوم سالخورده به دست اسکندر 26 ساله شکست خورد و تخت جمشید به آتش کشیده شد. در فاصلهای کوتاه، مردم و سپاهیان ایران شاهد فروپاشی قدرت دیرینه خود بودند و بیگانگانی را بر سرنوشتشان دیدند که نه زبان مشترکی داشتند و نه رفتاری آشتیجو. ویرانی تخت جمشید جلوهای از خشونتی بود که بر این سرزمین رفت. با مرگ داریوش سوم و برچیده شدن بسوس، امپراتوری پارس پایان یافت. در برخی روایتهای باستانی، فتوحات اسکندر چنان بزرگنمایی شده که گویی نبردی میان جهان متمدن و نامتمدن رخ داده است؛ خوانشی که واقعیتهای پیچیده آن عصر را سادهسازی میکند.
نمای جغرافیایی ایران در عصر سلوکی
برای مشاهده نقشه ایران در دوره سلوکیان به تصویر زیر توجه کنید:

کوشش اسکندر برای جایگزینی هخامنشیان
پس از فتح ایران، اسکندر کوشید خود را جانشین شایسته شاهنشاهی هخامنشی نشان دهد. او برخلاف سنتهای سختگیرانه یونانی، به تکهمسری پایبند نماند و با چند شاهدختر ایرانی ازدواج کرد و سپاهیانش را نیز به وصلت با زنان ایرانی ترغیب نمود. مدرسههایی برای آموزش آداب و زبان یونانی به پسران ایرانی برپا کرد و در باختر شهرهای تازهای با نام اسکندریه ساخت تا یونانیان را به آنجا کوچ دهد و فرهنگ یونانی را بگستراند. با این همه، تنها هفت سال توانست متصرفات پارسی را نگه دارد. در 33 سالگی بر اثر پیامدهای جنگهای پیاپی، لشکرکشیهای خستهکننده و افراط در عیش و نوش و بیخوابی درگذشت. او حتی مردم یونان را وادار به پرستش خویش میکرد و رسم آشوری بوسه بر آستانش را زنده کرد. اسکندر در میدان جنگ پیروز بود، اما در اداره پایدار سرزمینهای فتحشده کامیابی چندانی نداشت؛ چنانکه با مرگش، حکومت از هم پاشید و فرماندهانش به نزاع برخاستند.
سرنوشت امپراتوری اسکندر پس از مرگش
تا دو دهه پس از درگذشت اسکندر، فرماندهان او پیوسته برای قدرت جنگیدند و سرزمینها میانشان دست به دست شد و در نهایت امپراتوری تجزیه گردید. سلوکوس، حاکم بابل، پس از تسخیر ماد و عیلام خود را شاه مستقل خواند و در 312 پیش از میلاد دولت سلوکی را بنیان گذاشت؛ از همین رو این دوره در تاریخ ایران به نام سلوکیان شناخته میشود. آغاز کار او با رفتار نسبتا ملایم با مادها و پارسیان همراه بود و محبوبیتی نسبی یافت، اما بعدها مانند اسکندر دعوی خدایی و فتحطلبی کرد. طی حدود 17 سال پس از مرگ اسکندر، سلوکوس بر بیشتر سرزمینهای پیشین هخامنشیان فرمان راند.
سازوکار اداره سلوکیان
سلوکوس بنیان حکومت خود را بر برتری عناصر مقدونی استوار کرد و همین امر محبوبیت اولیهاش را کاست. او و پسرش آنتیوخوس شهرهای تازهای با نامهای سلوکیه و انطاکیه، و نیز لائوداکیه و آپامئا (به نام مادر و همسر سلوکوس) ساختند. هدفشان تحکیم فرهنگ یونانی بود، گرچه هرگز بر فرهنگ ایرانی چیرگی کامل نیافت. هنر و فرهنگ هلنی که رنگ و بوی اشرافی داشت بیشتر نزد طبقات بالای ایرانی پسندیده شد. سلوکوس قلمرو را به 72 استان بخش کرد و بر هر یک حاکمی گماشت و مانند هخامنشیان از الگوی ساتراپی، شیوههای مالیاتی، سیستمهای وزن و مقیاس و تساهل دینی بهره برد.
زندگی مردم تحت حکومت سلوکی
جامعه ایران در این دوره زیر تاثیر عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دگرگون شد که در ادامه به اختصار میآید.
متغیرهای فرهنگی
سلوکیان شهرهایی چون انطاکیه، سلوکیه، دورا اروپوس و لائودیسیه را با معماری و هنجارهای یونانی بنیاد گذاشتند و کوشیدند الگوهای زیست یونانی را گسترش دهند؛ اما ایرانیان سنتها و باورهای دینی خود را کنار نگذاشتند.
مولفههای اقتصادی
با توسعه شهرسازی و ایجاد ساختار «پولیس» در شهرها، مردم در امور اجتماعی شهر مشارکت بیشتری یافتند. هر پولیس دارای مجمع، شورای شهر و دستگاه داوری بود. رواج سکه در این دوره به رونق تجارت و تبادلات اقتصادی در سراسر امپراتوری انجامید.
ابعاد نظامی و سیاسی
شاهان سلوکی برای کنترل قلمرو از نیروهای محلی نیز در ارتش بهره میبردند. نمونهاش آنتیوخوس سوم که در جنگ ماگنزیا علیه روم از سواره و پیاده پارسی و عیلامی استفاده کرد.
افول و زوال سلوکیان
با پادشاهی آنتیوخوس اول در 280 پیش از میلاد، شورشهایی در سوریه شعلهور شد که رسیدگی به آنها او را از اداره درست حکومت بازداشت و سرآغاز افول شد. پس از کشته شدن سلوکوس در تنگه داردانل به دست شاهزادهای مقدونی، تاج به آنتیوخوس رسید که تنها 18 سال داشت و از کفایت کافی برخوردار نبود. از آن پس تجزیه قلمرو سرعت گرفت؛ بیشتر شاهان سلوکی فرماندهانی جنگآزموده اما در کشورداری ناتوان بودند و چشم به کشورگشایی بیرونی داشتند. برجستهترین پادشاه، آنتیوخوس سوم، اگرچه کوشید مرزها را گسترش دهد و حتی اردوان اول اشکانی را شکست داد، اما پارتیان فرمانبرداری نپذیرفتند و تلاشها ثمربخش نبود. نزاعهای داخلی خاندان، پیشروی روم در آسیای صغیر و قدرتگیری خاندان ارشک در پارت، در نهایت امپراتوری سلوکی را فروپاشید. با قوت گرفتن پارتها، بابل نیز اعلام استقلال کرد و شهرهای جنوبی ایران سر به مخالفت برداشتند. سلوکیان رفتهرفته به سوریه محدود شدند. آنان 249 سال در ایران حضور داشتند و تنها در 60 سال اول سراسر ایران زیر سیطرهشان بود.
پس از سلوکیان چه دورهای آمد؟
پس از این دوره، اشکانیان زمام امور ایران را گرفتند و یونانیان را بیرون راندند. آنان از حاکمیتی محلی آغاز کردند و با شکست سلوکیان قلمرو خود را بسط دادند.
ترکیب و سازمان ارتش سلوکی
دولت سلوکی بیش از هر چیز بر نیروی نظامی تکیه داشت. فرماندهان بخشی از سپاه را از شهرهای یونانینشین فراهم میکردند و بخشی را از میان مردم بومی. در نبرد رافیا با بطالسه مصر، نیروهایی از لودیه، پارس، تراکیه، کادوسیان، کیلیکیه و اعراب حضور داشتند. ایرانیان غالبا در یگانهای کماندار و فلاخنانداز به کار گرفته میشدند و گاه به دلیل تبعیض یا کمبود جیره سر به شورش میزدند؛ در یکی از این شورشها سه هزار ایرانی کشته شدند. در مجموع، امپراتوری سلوکی ترکیبی ناهمگون از گروههای قومی بود که زیر دست جنگاورانی حرفهای و بیگانه اداره میشد و مردم محلی اغلب با تحقیر و استثمار روبهرو بودند.
بیثباتی حاکمیت سلوکی در ایران
حضور سلوکیان در پارس نخستین تجربه یک قدرت غربی برای تسلط بر ملتی بزرگ در شرق بود. تکیه یکسویه بر زور و سلاح، بدون درک عمیق از جامعه میزبان، به شکست انجامید و رویاهای همزیستی آنان محقق نشد. روایت این دوره در ایران نشان میدهد که بخشی از فرهنگ اشغالگران یونانی آمیخته با افراط در نوشخواری و خودبزرگبینی بود.
سوالات رایج درباره دوره سلوکیان
اگر پاسخ پرسش خود را در موارد زیر نیافتید، در بخش دیدگاهها همین صفحه مطرح کنید تا در نخستین فرصت پاسخ دهیم.
چرا این دودمان به «سلوکیان» نامیده شد؟
پس از اسکندر، امپراتوری او تکهتکه شد. سلوکوس، از سرداران او، حکومت ایران و بابل را به دست گرفت و به نام بنیانگذارش، این خاندان «سلوکی» نام گرفت.
کدام پادشاه ایرانی همواره با سلوکیان در نزاع بود؟
اشکانیان از قوم پارت در غرب ایران زیر بار فرمان سلوکیان نرفتند و سرانجام آنها را به عقب راندند.
سلوکیان از چه تبار و قومی بودند؟
ایشان از خاندان سلطنتی یونانی-مقدونی به شمار میرفتند.
جانشین مستقیم اسکندر چه کسی بود؟
اسکندر جانشینی تعیین نکرد. پس از مرگش قلمرو او میان سرداران تقسیم شد و بخشهایی از غرب آسیا به سلوکوس یکم رسید.