موجودات افسانه ای ایرانی؛ آشنایی با 4 موجود

جانوران اسطوره ای ایران یکی از ستون های روایت های کهن و باورهای آیینی ما هستند که در شاهنامه و دیگر نوشته های تاریخی و ادبی بازتاب یافته اند. اگر به اسطوره های ایرانی علاقه داشته باشید، حتما نام موجوداتی مانند ماهی کر، جغد، کرشپتر و چمروش را شنیده اید. این پیکره های شگفت که در آثار فردوسی و دیگر سرایندگان وصف شده اند، هر کدام نماد نیروهایی چون خرد، پاسداری، فر و سرنوشت بوده اند. داستان های شکل گرفته درباره این موجودات نشان می دهد چه جایگاه پررنگی در فرهنگ و ادبیات کهن ما داشته اند.
نمایش
مروری فشرده بر جانوران افسانه ای ایران
شخصیت های فراوانی در روایت های اساطیری دیده می شود که بخشی از آنها موجودات خیالی هستند. این موجودات با ویژگی های فراطبیعی خود، از جذاب ترین میراث بر جای مانده از تمدن های گوناگون به شمار می آیند. با خواندن اوستا و شاهنامه می توانید با سیمای این جانوران افسانه ای آشنا شوید و از دل آن، با لایه هایی از فرهنگ ایرانی آشنا گردید.
به طور کلی، موجودات افسانه ای ایرانی در گروهی از جانداران ویژه قرار می گیرند که غالبا وجود بیرونی ندارند؛ یعنی در دسته های شناخته شده جانوری جای نمی گیرند. البته برخی از آنها با الهام از طبیعت ساخته شده اند و همین شباهت، تصورشان را برای ذهن آسان تر می کند.
از روزگار کهن، داستان های بسیاری درباره این موجودات دهان به دهان نقل شده و نسل به نسل رسیده است و گاه نیز دستخوش دگرگونی شده. فردوسی، شاعر نامدار ایرانی، پس از سی سال رنج آنها را گرد آورد و در شاهنامه به نظم کشید.
بد نیست بدانیم بخشی از داستان های اساطیری باستان در شاهنامه نیامده و در اوستا، کتاب مقدس آیین زرتشت، می توان سراغشان را گرفت. به عبارت دیگر، اوستا کهن ترین منبع برای بسیاری از این روایت هاست.
نام ها و نمونه های جانوران افسانه ای ایران
چنان که گفته شد، در اساطیر ایرانی با موجوداتی روبه رو می شویم که توانایی هایی فراتر از دنیای عادی دارند. در ادامه چند نمونه شاخص را مرور می کنیم:
کرماهی

در جهان بینی زرتشتی، دو نیروی همیشگی خیر و شر حضور دارند؛ اهورامزدا نماینده خیر و اهریمن نمود شر است. باور بر این است که اهریمن در برابر هر آفریده نیک، آفتی می آفریند و جهان میدان رویارویی این دو نیروست.
در روایتی اسطوره ای آمده است هنگامی که اهورامزدا درخت «گوکرن» را در دریای فراخکرت آفرید، اهریمن چلپاسه ای را برای جویدن ریشه های آن فرستاد تا زندگی را از میان ببرد. اما نقشه او نقش بر آب شد؛ زیرا در ژرفای همان دریا، کنار ریشه ها، دو ماهی کر می زیستند.
در «دادستان مینوی خرد» (متنی به زبان پارسی میانه) گفته شده کرماهی ها پیوسته گرد ریشه گوکرن می چرخیدند و با این گردش، وزغ و دیگر جانوران زیانکار اهریمنی را دور می کردند.
در اوستا نیز توصیف شده که دید کرماهی های نگهبان چنان نیرومند است که می توانند از همه سو ریشه را پاسداری کنند. توان بینایی آنها چنین تصویر می شود:
«چشم کرماهی در آب به گونه ای تیزبین است که موجی به باریکی مو را در رودی دور از کرانه، در ژرفایی به اندازه هزار قامت آدمی می بیند.»
در لغتنامه دهخدا، «کر» به معنای نیرو و توان آمده است. امروز هم دریانوردان خلیج فارس برخی انواع ماهی را «کر» می نامند و گفته می شود اندازه بعضی از آنها به پانزده متر می رسد.
برای مجسم کردن صورت کرماهی می توانید به آثار سفالینه و فلزکاری پیش از اسلام نگاه کنید؛ نقش این ماهی بر آنها حک شده است. همچنین در قالی های دوره اسلامی مانند طرح هراتی، ماهی درهم و ریزه ماهی، ردپای کرماهی دیده می شود.
مرغ بهمن (جغد اسطوره ای)

در روایت های ایرانی، جغد با نام های «مرغ بهمن» و «اشوزوشت» نیز شناخته می شود؛ پرنده ای که ناخن می خورد و آفریده ای اهورایی در برابر اهریمن به شمار می رود. از این موجود به عنوان یکی از جانوران افسانه ای یاد شده که توان خواندن متن های مقدس را دارد و با آوای آنها لرزه بر اندام دیوان می اندازد. در کتاب «سد در نثر» چنین آمده است:
«خدایگان به فزونی مرغی آفرید که او را آشوزوشت خوانند و بهمن مرغ نیز نامند.»
جالب اینکه در سنت زرتشتی دعایی نقل شده که در آن انسان به این پرنده می گوید: «ای مرغ اشوزوشت، این ناخن ها را به تو می سپارم و ویژه تو می دانم تا برایت نیزه ها و کارهای بسیار شوند، کمان ها و تیرهای شاهین پر فراوان و فلاخن ها فراهم آیند تا بر دیوان مازنی بتازند.»
کرشیپتر
«کرشفت» که در اوستا «کرشیپتر» یعنی تیزپرواز آمده، در «بندهش» به عنوان سرور همه پرندگان یاد می شود و توانا به سخن گفتن است. در «وندیداد» آمده که کرشیپتر دین را به «ور جمکرد» برد و در آنجا گسترش داد؛ همان پناهگاه بزرگی که جم به فرمان اهورامزدا ساخت تا جانداران را از زمستان مرگبار دیوداد نجات دهد.
در «مینوی خرد»، سرور مرغان با نام «چهرآب» یا «چخروای» نیز معرفی شده است. جیمز دارمستر، پژوهشگر فرانسوی، آن را نماد آذرخش دانسته؛ هرچند شماری از پژوهشگران کرشفت و چهرآب را نام های دیگر باز و شاهین می شمرند.
در «گزیده های زادسپرم» هم کرشفت یکی از هفت موجود نمادین برای جهان مادیِ امشاسپند بهمن (اندیشۀ نیک) معرفی شده که هنگام دیدار با اهورامزدا همچون آدمیان با او سخن می گویند.
چمروش

در «بندهش» از چمروش یا چینامروش به عنوان پرنده ای عظیم یاد می شود که ارزشش از همه پرندگان آسمان و زمین، جز سیمرغ، بیشتر است. در همان متن اشاره شده که چمروش نگهبان مرزهای ایران زمین است و می تواند مردمان انیرانی را که برای زیان رساندن و ویرانی به سرزمین های ایرانی می آیند، نابود کند. روایت می گوید نخست «برزایزد» از دریای ژرف ارنگ سر بر می آورد و چمروش را بر فراز البرزکوه می نشاند؛ سپس او دشمنان انیران را چون دانه از زمین بر می چیند.
چمروش و هما؛ رفع یک اشتباه رایج

در تخت جمشیدِ مرودشت، پیکره ها و سنگ نگاره های بزرگی دیده می شود که به اشتباه «هما» نامیده شده اند؛ در حالی که این پیکره ها در حقیقت بازنمایی چمروش اند و هنگام برگزیدن نماد شرکت هواپیمایی ملی ایران (هما) با پرنده هما خلط شده اند. از این رو، تصور کنونی از هما به صورت شیری بالدار دقیق نیست.
در باور زرتشتی، هما پرنده ای لاشخور و استخوان خوار اما آرام و متین است که نماد رستگاری انسان پس از مرگ به شمار می رود. در گذشته زرتشتیان پیکر درگذشتگان را بر فراز دخمه ها می گذاشتند تا هما (لاشخور یالدار ایرانی) گوشت و استخوان را بخورد. به اعتقاد آنان، انسان پس از مرگ به سعادت می رسد و از همین رو هما «پرنده سعادت» نام گرفته است.
در همین باور آمده اگر سایه هما بر سر انسان زنده بیفتد، او سعادتمند می شود؛ گاه حتی در لحظه مرگ، با افتادن سایه هما بر پیکر، بخت زندگی دوباره نصیب فرد می شود.
نخستین شرکت هواپیمایی ملی ایران (ه.م.ا) در سال ۱۳۱۸ خورشیدی، آغاز دوره پهلوی اول، بنیان گذاشته شد. طراحی نام و نشان «هما» را آقای «ادوارد زهرابیان» با الهام از پیکره پرنده ای در تخت جمشید انجام داد و همین کار سبب شد تصور نادرستی درباره آن پیکره شکل بگیرد و بسیاری آن را همان پرنده هما بدانند.
در واقع پیکره های تخت جمشید با تن شیر و سر عقاب، همه ویژگی های چمروش را دارند نه هما. این موجود، نگهبان و پاسدار تخت جمشید معرفی شده و نقش آن نماد حفاظت از این مجموعه است.
جانوران افسانه ای؛ آینه فرهنگ کهن ما
موجودات افسانه ای ایرانی با توانایی های شگفت، بازتابی از اندیشه و باور مردمان گذشته اند. این چهره ها در اسطوره ها توصیف شده اند تا تصورشان برای مردم ممکن شود. «دستی بر ایران» ضمن معرفی نمونه هایی از آنها، شما را به شناخت عمیق تر فرهنگ ایران فرا می خواند.
سوالات متداول درباره جانوران افسانه ای ایران
در ادامه به چند پرسش پرتکرار درباره جانوران افسانه ای ایران پاسخ داده شده است. اگر نکته دیگری به ذهن شما می رسد، در بخش دیدگاه ها مطرح کنید.
در ایران باستان چه موجودات افسانه ای شناخته شده اند؟
فهرست این موجودات بسیار بلندبالاست. در این مطلب تنها به چند نمونه مانند ماهی کر، جغد، کرشپتر و چمروش پرداختیم.
عجیب ترین موجودات افسانه ای ایرانی کدام اند؟
شاید شگفت انگیزترین ها آنهایی باشند که نیمی انسانی و نیمی حیوانی اند. نمونه هایی از این دست:
- آمیخته انسان و مار: کِتو، نیو کوآ و فوهسی؛
- آمیخته انسان و بز: فان ها، پن، ساتیر، سیلنوس و شیطان؛
- آمیخته انسان و ماهی: تریتون، پری دریایی؛
- آمیخته انسان و پرنده: هارپی ها، لیلیت، سیرن یا نیمف دریایی؛
- آمیخته انسان و اسب: قنطورس یا سانتور ها، براق؛
- آمیخته انسان و شیر: ابوالهول، مردجوان یا مانتیکور؛
- آمیخته انسان و سگ: سینوسفالی ها؛
- آمیخته انسان و گاو: گاو بالدار یا لاماسو، مینوتاورس یا مینوتور؛
- دگرپیکرها: انکانتاتو و گرگینه ها.
کدام موجودات افسانه ای در فرهنگ جنوب ایران نامدارند؟
در میان مردم جنوب کشور، به ویژه هرمزگان، از بوسلمه یا بوسلامه، ملمداس و غولک به عنوان موجودات افسانه ای دریایی یاد می شود.