معبد چغازنبیل؛ تاریخچه، نقشه و عکس

گاهی یک نام کلید فهم قرنها تاریخ است؛ چغازنبیل، ترکیبی از «چغا» (تپه) و «زنبیل» (سبد) در گویش لُری، به فرم شگفتانگیز این نیایشگاه اشاره دارد؛ گویی سبدی عظیم از دل خاک قد برافراشته است. این پرستشگاه باستانی از شاهکارهای تمدن ایلام و از برجستهترین جاذبههای شوش بهشمار میآید که در سال ۱۹۷۹ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد و همردیف گنجینههای بیبدیل جهان قرار گرفت.
چغازنبیل فقط یک تپه کهن نیست؛ روایتی است از آرمانهای شاهان ایلامی که برای ستایش خدایان، یکی از نخستین زیگوراتهای تاریخ را بنیاد نهادند. اگر کنجکاوید بدانید چگونه این بنای خشتی پس از ۳۲۰۰ سال پابرجا مانده و چه رازهایی در لایههایش نهفته است، در ادامه با دستی بر ایران همراه باشید.
ایلامیان این سازه سترگ را برای نمایش شکوه زمینی نساختند، که برای خشنودی ایزدان بنا شد؛ هر خشت خام، زمزمهای از جاودانگی بود.
-پیر آمیه (Pierre Amiet)
نمایش
معبد چغازنبیل کجاست؟
معبد چغازنبیل در استان خوزستان و ۴۵ کیلومتری جنوب شهر شوش جای گرفته است. با استفاده از لوکیشن درجشده در ادامه، میتوانید بهسادگی مسیر بازدید از این محوطه را پیدا کنید.
داستان کشف زیگورات چغازنبیل
سال ۱۹۳۵ میلادی، کارکنان شرکت نفت ایران و انگلیس هنگام پرواز بر فراز منطقه، تپهای بزرگ در نزدیکی رود دز دیدند و موضوع را به باستانشناسان فرانسوی مستقر در شوش خبر دادند. اندکی بعد، زمینشناس نیوزیلندی «براون» از تپه بازدید کرد و چند آجر کتیبهدار یافت. گروههای مختلفی در سالهای بعد در این محوطه کاوش کردند، اما بخش عمده شناخت ما حاصل کارهای «رومن گیرشمن» است که طی ۹ فصل کاوش میان ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۲ پرده از ماهیت این زیگورات برداشت.
چرا معبد چغازنبیل ساخته شد؟
بانی چغازنبیل «اونتاش ناپیریشا» (یا اونتاشگال) از شاهان ایلامی بود که حدود سال ۱۲۷۵ پیش از میلاد و در یک روزراهیِ ۳۵ کیلومتری از شوش، این پرستشگاه را پیریزی کرد. هدف، ساخت معابد برای خدایان بود. بهگفته باستانشناسان، در آغاز قرار بود ۲۲ خدا در این مجموعه جای گیرند؛ اما با درگذشت اونتاش، کار متوقف شد و جانشینان او ادامه ندادند. امروزه ۱۲ معبد برای یازده خدای کماهمیتتر و یک معبد برای ایزد اصلی «اینشوشیناک» (خدای شوش) شناخته شده است.
زیگورات چغازنبیل به نام دو ایزد ایلامی برپا شد:
- اینشوشینک، ایزد مردم دشت خوزستان؛
- ناپیرشا، ایزد ساکنان کوهستان.
احتمال دارد اونتاشگال با ساخت پرستشگاههایی برای هر دو گروه ایزدان، پیوند و همگرایی میان مردمان دشت و کوهستان را تقویت کرده باشد.
شهر دور اونتاش، پایتخت مذهبی عیلامیها
اونتاشگال، تپهای نزدیک رود دز، از شاخههای کارون، را برای بنیانگذاری شهری تازه برگزید. این شهر در زبان ایلامی «دور اونتاش» و در زبان اکدی «الاونتاش» به معنای «دژ اونتاش» نام داشت.
ساخت این شهر مذهبی بلافاصله پس از جلوس او آغاز شد و تا پایان حکومت بیستسالهاش ادامه یافت. پادشاهان بعدی راه او را دنبال نکردند. شواهدی از کارهای نیمهتمام در شهر دیده میشود؛ مانند کفسازی بدون بنا یا نقشه معبدی که فقط روی زمین ترسیم شده است.
معماری شهر دور اونتاش
تپه انتخابشده برای شهر، پهناور و بکر بود و تنها در هزاره چهارم پیش از میلاد برای مدتی کوتاه سکونت داشته است. نشانهها میگوید مکانیابی و طرح شهر از پیش و با دقت انجام شده بود.
شهر بر روی تاقدیس طبیعی سردارآباد ساخته شد؛ جایی نزدیک رود دز تا دسترسی به آب میسر باشد و در عینحال بلندی تاقدیس از خطر سیلاب محفوظش بدارد. در هوای صاف، از فراز زیگورات میشد شهر باستانی شوش را دید.
سه حصار تودرتو شهر را دربر میگرفت و میان هر دو حصار، کاربریهای مشخصی قرار داشت:
- میان حصار بیرونی و میانی، «محله شاهی» با کاخهای اشراف و معابد اختصاصی؛
- بین حصار میانی و درونی، «تمنوس» یا محدوده مقدس با معابد ایزدان؛
- در مرکز حصار میانی، زیگورات چغازنبیل بهعنوان مرتفعترین سازه شهر.
حصار پیرامون زیگورات هفت دروازه در جهات مختلف داشت. از این شهر، افزونبر خود زیگورات، خانههای موقت، دروازهها، تدفینهای زیرزمینی و سازههای مدفون بهجا مانده است.

معماری زیگورات چغازنبیل، بنایی برای خدایان
پرستشگاه اصلی چغازنبیل نمونهای برجسته از معماری ایرانیِ پیشااسلامی و سالمترین و بزرگترین زیگوراتِ بهجامانده از تمدن میانرودان است. زیگوراتها نیایشگاههایی توپر و پلکانی در غرب آسیا بودند.
برخلاف بسیاری از زیگوراتهای میانرودان که هر طبقه بر طبقه زیرین سوار میشود، در چغازنبیل هر طبقه از سطح زمین بالا آمده است.
ساخت این معبد در دو گام انجام شد:
- در گام نخست، ردیفی از اتاقها پیرامون حیاط مرکزی ساخته شد؛
- سپس طبقهای تازه از همکف تا بالا برپا گردید.
گیرشمن چهار طبقه را از زیر خاک بیرون آورد و با سنجش ارتفاعها احتمال داد طبقه پنجمی نیز وجود داشته که معبد اعلی یا «کوکونوم» بر فراز آن بوده است. امروزه از آن تنها گلمیخها و آجرهای لعابدار برجاست. با فرض وجود طبقه پنجم، ارتفاع بنا حدود ۵۲ متر بوده؛ اکنون ۲۵ متر از آن پیداست و همان نیز شکوه سازه را نشان میدهد.
پیادهروی گرداگرد بنا با آجر سفالی فرش شده و از بدنه تا نخستین دیوار پیرامونی امتداد دارد. دیوارهای داخلی با آجر گِلی و پوسته بیرونی با آجر نسوز ساخته شده و هسته مرکزیِ خشتی با آجر پخته پوشیده شده است.
آجرهای زیگورات چغازنبیل و نفرین ابدی

در نما، پس از هر ده رج آجر، یک رج آجرِ کتیبهدار کار شده است. حدود ۶۵۰۰ آجر کتیبهدار در محوطه بهدست آمده که متنهای ایلامی و اکدی آنها نام سازندگان و مصالح را ذکر میکند و ساخت بنا به نام اینشوشیناک پیشکش شده است. در برخی گلنوشتهها، ویرانکنندگان بنا نفرین شدهاند؛ از جمله آمده است:
من «اونتاش نَپیریشا» این معبد پلکانی را با آجرهای زرگون و سیمگون، سنگهای عقیق سیاه، سنگهای روشن و … ساختم و به ایزدان «نپیریشا و اینشوشینک» در محله مقدس پیشکش کردم. هر که ویرانش کند یا آجرهایش را برکند، طلا و نقره و سنگهایش را ببرد، نفرین ایزدان «نپیریشا و اینشوشینک و کریریشا» بر او باد و نسلش زیر آفتاب برکنده شود.
صحنهای زیگورات چغازنبیل

صحنها فضای بین حصار درونی و بدنه زیگورات را شکل میدهند و بیشتر با آجر و خردهآجر فرش شدهاند. چهار ضلع بنا هر یک صحن ویژه خود را دارد؛ صحن شمالشرقی گستردهترین و صحن جنوبغربی کوچکترین است. شمالغربی و جنوبغربی مستطیل و شمالشرقی و جنوبشرقی مدورند.
صحن شمالشرقی: محل طواف انبوه زائران و دسترسی به معبد اعلی بود. پودیوم (سکوی اجتماعات) و سه سکو با آجر لعابدار در آن ساخته شد. پایهای نیز یافت شده که احتمالاً جای کتیبه یا تندیس بوده است. کنار پلکان، چاهی برای دفع فاضلاب تعبیه شده بود.
صحن جنوبغربی: کوچکترین صحن و نقطه آغاز صعود به معبد اعلی. در راستای پلکان بزرگِ جنوبغربی، بنایی مدور دیده میشود. سه نیایشگاه کوچک در این صحن شناسایی شده که در آنها استوانههای سنگی یا خمیرشیشه، قطعات زره، دشنههای مفرغی و پیکرکهایی از گراز، گاونر و کبوتر بهدست آمده است.
در دو سوی پلکان ورودیِ زیگورات، دو حلقه چاه آب ناودانها را جمع میکرد. دو سکوی اهداییِ مزین به آجر لعابدار روبهروی پلکان ساخته شده و روی یکی از آنها لوح سنگی کتیبهدار کشف شده است. در میانه صحن، بنای مدور آجریِ موسوم به «پوست آمنت» با قطر ۳/۵ متر و ارتفاع ۱۲۴ سانتیمتر از کف صحن قرار دارد.
صحن شمالغربی: در برابر ورودی این صحن، سکوهای اهداییِ آجرفرششده دیده میشود. مجموعهای از معابد، نیایشگاهها و کارگاههای وابسته در این بخش قرار دارد که به ایزدبانوان و ایزدان ایلامی چون ناپیریشا (گال)، کریریشا و ایشنیکرب پیشکش شدهاند و از مهمترین معابد دوراونتاش بهشمار میآیند.
معبد گال شش اتاق دارد و یافتههای آن کمتر از دیگر معابد است. در غرب آن، معبد ایشنیکرب، سازه سهاتاقه به شکل T، معبد کریریشا شرقی، الحاقات و نیز معبد کریریشا غربی قرار گرفتهاند.
تنها دو معبد «کریریشا» و «اینشوشینک» نمای آجری نمایان دارند که نشان از اهمیتشان است. در دیوارها، ورودیها و سکوهای معابد ایشنیکرب و کریریشا آجرهای کتیبهدار نصب شده که ساخت آنها را به دست اونتاش ناپیریشا و وقفِ ایزدبانوان یاد میکند.
معبد کریریشا درخششی ویژه دارد و برخی بخشهای آن بعدها افزوده شدهاند. این معبد راهروهای آراسته، آشپزخانه، خزانه و دو سکوی لعابدار دارد. در آن یک طاقچه و سه نمازخانه وجود دارد و بیشترین مهرهای استوانهای چغازنبیل از همینجا بهدست آمده است. همچنین سرگرزهای فراوانی پیدا شده که نام اونتاش ناپیریشا بر بسیاریشان حک شده است.
صحن جنوبشرقی: در این صحن ۱۴ سکو در دو ردیف با ارتفاع حدود ۲۵ سانتیمتر ساخته شده و در برابر هر یک خمرهای نهاده شده است. بهگفته گیرشمن، این سکوها احتمالاً محل قربانیکردن حیوانات بودهاند.
مراسم مذهبی در زیگورات چغازنبیل
بر هزاران گلنوشته میانرودان اشاره مستقیمی به آیینهای داخل یا پیرامون زیگوراتها نیست و بازسازیِ آیینها بر پایه شواهد صورت میگیرد.
در صحن جنوبشرقی چغازنبیل، دو سکو برای «زوج شاهانه» دیده میشود. پادشاه و همسرش پس از گذر از دروازه شاهی، برابر خمره بزرگ تطهیر میایستادند و سه پیشخوان هدایا کنار آن قرار داشت. سپس شاه و ملکه بر سکوها مینشستند؛ سکوی ملکه کوچکتر و عقبتر بود.
در این آیین، حیوانات از دروازه ارابهها وارد و بر چهارده سکو قربانی میشدند؛ پیش چشمِ تاج یا پیکره شاه. آنگاه شاه و ملکه بهسوی ظروف نوشیدنی میرفتند و آیین جرعهنوشی و جرعهافشانی را بهجا میآوردند و در پایان، برای ادای احترام به معبد اینشوشیناک میرفتند.
ویژگیهای خاص بنای چغازنبیل

در میانه هر ضلعِ مربعِ معبد، دروازه ورودی و بر بالای آن تاقی آجری قرار دارد؛ کهنترین نمونه تاق در ایران باستان. در دوره هخامنشی سقفها تخت و هموار بودند و با گذشت ۱۶ قرن، در عهد ساسانی تاق و قوس دوباره رونق گرفت.
برخلاف شوش و کبناک (هفتتپه) که هر گور چند پیکر را در خود جای میداد، در الاونتاش ناپیریشا هر گور تنها یک اسکلت داشت و دیگر پیکرها سوزانده میشدند؛ علت این تفاوت همچنان روشن نیست.
درها و روزنههای کاخها و معابد از چوب بود و برای نیمهشفافکردن، با لولههای شیشهای آراسته میشد. یافتن لولههای سیاه و سفیدِ شیشهای در یکی از اتاقها نشان میدهد صنعت شیشهگری در ایرانِ ۳۳۰۰ سال پیش شناخته شده بود.
ابزارهای سنگی، چاقو، پیکانها، پیکرکهای جانوری، چهرهها و سرگرزها—بهویژه در ضلع جنوبغربی—یافت شده که احتمالاً پیشکش به ایزدان بوده است. بهکارگیری قیر بهعنوان عایق در ملاتِ ساخت تندیسها نیز از نوآوریهای این مجموعه است.
سیستم آب و فاضلاب زیگورات

چاهها و کانالهای پراکنده در مجموعه، نشان از مدیریت دقیق آب در این محوطه کهن دارد.
در شمالغربی معبد، آبانباری برای تصفیه آب شرب ساخته شده بود. گفته میشود آب از حدود ۵۰ کیلومتری به اینجا آورده میشد تا پالایش شود. تصفیهخانه با گنجایش ۳۵۰ مترمکعب، از آجر، ساروج و آهک ساخته و آببندی شده بود. ۹ کانال، آبِ زلال را به حوضچههای مرتفعتر میرساند. پس از لبریزشدن مخزن و تهنشینی گل، آب از کانالها به حوضچهها میرفت تا مردم آب صاف را بردارند.
برخی پژوهشهای تازه احتمال دادهاند این سازه برای دفع آبهای سطحیِ محوطه نیز بهکار میرفته و روانابهای باران را از درون شهر به بیرون هدایت میکرده است. دو ساختار مشابهِ بسیار آسیبدیده در دیوار بیرونی شهر نیز شناسایی شده است.
در خود زیگورات نیز برای دفع فاضلاب تدابیری اندیشیده بودند؛ دو سوی پلکانِ دروازههای شمالغربی، جنوبغربی و جنوبشرقی، دو حلقه چاه و در دروازه پلکان شمالشرقی یک حلقه چاه برای جمعآوری آب ناودانها تعبیه شده بود. این چاهها بعدها با رسوب پُر و مسدود شدند و روی آنها را آجرفرش کردند؛ از آن پس، آبهای سطحی در صحن جریان مییافت و با شیب جنوبی از دروازه جنوب خارج میشد.
ناودانها و تنبوشههای زیگورات
کاوشها، سازوکاری جالب برای مدیریت آب باران را آشکار کرد: ردیفهای پیوستهای از تنبوشههای سفالی که درون هم جفت و با قیر آببندی شده بودند. این شبکه، آبِ بخشهای مختلف زیگورات را به بیرون و به فضای باز هدایت میکرد.
بر هر یک از چهار وجهِ طبقه اول زیگورات، پنج ناودان تعبیه شده بود؛ چهار ناودان برای جمعآوری آبِ طبقات و یکی برای آبِ پلکان. ناودانها از دو جزء ساخته میشدند:
جزء نخست، لولههای سفالی ۳۵ تا ۴۰ سانتیمتری با دهانه ۱۵ سانتیمتر که درون هم قرار میگرفتند و درزشان با قیر پر میشد و لوله عمودیِ واحدی در بدنه حصار میساختند.
جزء دوم، دو آجرِ راستهِ موازی با آجری سوم در بالا که با قیر بهم پیوسته بودند. انتهای ناودانها به آبراهه آجری میرسید. در کتیبهای، اونتاشگال به همین آبراهه حفر شده در شهر اشاره کرده است.
هنر و معماری در معبد چغازنبیل

در تزیین بنا از آجرهای لعابدار، گچکاری، قوسها و سرامیک و شیشههای لعابدار بهطور گسترده استفاده شد. پروفسور گیرشمن مجموعهای از آثار را کشف کرد که بهعنوان هنر ایلامی دستهبندی میشوند: مهرهای استوانهای، سفالها، اشیای فلزی، پیکرههای سفالی و قطعات تزیینی.
شواهد، مهارت ایرانیان باستان در پیکرهتراشی را نشان میدهد. پیکره برنزیِ حدوداً ۱۸۰۰ کیلوگرمیِ «ناپیرآسو» همسرِ اونتاش ناپیریشا، از شاهکارهای همین دوره است و اکنون در موزه لوور نگهداری میشود.
نقش مارها نیز بهعنوان نماد پاسداری در برابر نیروهای اهریمنی بهکار رفته؛ روی درِ قوطیها و درگاهها به شکل لولههای شیشهای. نقش جفتگیری دو مار، نمادی ایلامی از باروری است که بعدها در تمدنهای دیگر نیز دیده میشود.
تندیسهای نگاهبان زیگورات
در کاوشهای چغازنبیل، سفالهای لعابداری یافت شد که همسر گیرشمن توانست از آنها پیکره گاونری را بازسازی کند.
بر پشت این جانور، کتیبهای ۱۶ سطری به خط ایلامی حک شده که پیشکش پیکره از سوی اونتاشگال به اینشوشیناک را بیان میکند. احتمالاً در هجوم آشوریان، این پیکره خرد شده است. گاونر اکنون در موزه ملی ایران نگهداری میشود.
در دو سوی دروازههای ورودی، جایگاههایی برای جانوران نگهبان بوده که تنها خردههای سفالِ لعابدارشان باقی است.
همچنین یک «شیردال» در دروازه شمالغربی یافت شد که اکنون در موزه هفتتپه است. شیردال—با بدن شیر و سر، دم و بال عقاب—در هنر ایلامی و پس از آن بسیار بهکار رفته؛ مانند تختجمشید. در باورهای کهن، شیردال پاسبان گنجینههای ایزدان بود.
شهر چغازنبیل چگونه تخریب شد؟
پس از مرگ اونتاش ناپیریشا، چغازنبیل همچنان مرکز زیارت و آرامگاه باقی ماند تا حدود ۱۰۰۰ پیش از میلاد. آشوربانیپال، پادشاه آشور، آن را ویران کرد.
آشوریان متروکهشدن محوطه را به سال ۶۴۶ پیش از میلاد نسبت میدهند؛ اما شواهد یکی از معابد نشان میدهد که حدود ۱۰۰۰ پیش از میلاد شهر کاملاً رها شده بود. در دوره اشکانی، محلْ سکونت فصلیِ چوپانان کوچنشین یا نیمهکوچنشین بود.
بقایای جانوری و خاکستر آتشها از آن دوره برجاست. از سرنوشت مجموعه در عهد ساسانی و پس از اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست. شهر هرگز از نو ساخته نشد و چغازنبیل تا قرن بیستم در سکوتِ خاک پنهان ماند.
ویدیوهای زیگورات چغازنبیل شوش




منبع: صفحه اینستاگرامی farhadkhabazan@
پرسشهای متداول درباره زیگورات و چغازنبیل
اگر پاسخ پرسش شما اینجا نیست، در بخش دیدگاههای همین مطلب بنویسید تا در کوتاهترین زمان پاسخ دهیم.
زیگورات چیست؟
🏗️زیگورات (Ziggurat) پرستشگاهی پلکانی و هرمگون در تمدنهای بینالنهرین و غرب آسیاست که با خشت خام یا آجر گِلپخته ساخته میشد. طبقات با رمپ یا پلکان به هم میرسیدند و نیایشگاه ویژه ایزد در بالاترین تراز قرار داشت.
آیا مشابه زیگورات چغازنبیل در ایران وجود دارد؟
🧭بله؛ پس از شناسایی چغازنبیل، سازههای پلکانیِ همخانواده در کنار صندلِ جنوب جیرفت (کرمان) و تپه سیلکِ کاشان معرفی شدند که در طرح و فرم، نزدیکیهایی با چغازنبیل دارند.
چه کسی اولین بار چغازنبیل را کشف کرد؟
🕵️♀️در ۱۸۹۰ میلادی «ژاک دو مورگان» باستانشناس فرانسوی در حین بررسیهای منطقهای به آجرهای کتیبهدار برخورد. بعدها «رومن گیرشمن» با کاوشهای نظاممند، ماهیت زیگورات را بهصورت رسمی روشن و معرفی کرد.
چرا زیگورات چغازنبیل یک شاهکار مهندسی است؟
💦از برجستهترین جنبهها، سامانه پیشرفته آبرسانی و تصفیه است: انتقال آب رود دز بهوسیله کانالی حدود ۴۵ کیلومتری به حوضچههای تهنشینی و استفاده لایهبهلایه از آب پاک در مجموعه؛ فناوریای بیهمتا برای هزاره دوم تا سوم پیش از میلاد.