شهر سوخته؛ تاریخچه، نقشه و عکس

شهر سوخته، این پهنهی شگفت و رمزآلود، در دل سیستان و بلوچستان و بر کنار آبرفتهای پربرکت هیرمند آرمیده است؛ جایی که میتوان ردپاهای یکی از تمدنهای کهن ایران را بازشناخت. این محوطهی تاریخی که در فهرست آثار ایران در یونسکو جای دارد، هم از شاخصترین دیدنیهای زابل محسوب میشود و هم افسانههایی از شکوه عصر مفرغ را در خود نهفته دارد.
تصور کنید شهری بیش از ۱۵۰ هکتار، که از حدود ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد محل زندگی مردمانی بوده که با هوش و ابتکارشان الگویی از شهرنشینی پیشرفته در حاشیهی کویر ساختهاند.
این سرزمین کهن، سرگذشتی پر فراز و فرود دارد. شهر سوخته چند بار در آتش گرفتار شد و سرانجام رها گردید؛ با این همه امروز، بقایایی از خانههای خشتی، کارگاههای تولیدی و گورستانی با دهها هزار مدفن، پرده از رازهای بسیار برمیدارد. اگر دلبستهی تاریخ ایران باستان هستید و میخواهید با نقشه شهر سوخته، تصاویر و رموز این میراث گرانبها آشنا شوید، تا پایان همراه دستی بر ایران بمانید.
تمدنها خاموش میشوند، اما زمین یادشان را نگه میدارد؛ هر خشت بیصدا، پژواک روزگاری پرهیاهوست.
-عبدالحسین زرینکوب
نمایش
اولین ردپاهای شهر سوخته

برای نخستینبار در دوره قاجار، افسر نظامی انگلیسی «کلنل چارلز ادوارد ییت» پس از بازدید از این محوطه در سفرنامهاش «خراسان و سیستان»، از آن با عنوان شهر سوخته یاد کرد؛ نامی که بهسبب لایههای خاکستر گسترده بر پهنهی ویرانهها برگزیده شد.
بخش مهمی از کاوشهای علمی این جایگاه باستانی را «موریتزیو توزی» باستانشناس ایتالیایی از سال ۱۳۳۸ خورشیدی آغاز کرد. پس از وقفهای طولانی، از ۱۳۷۶ تیم ایرانی به سرپرستی دکتر سیدمنصور سیدسجادی، از شاگردان توزی، کاوشها را ادامه داد.
توزی بر این باور بود که پیشینهی زیست در این ناحیه به ۸ هزار سال پیش از میلاد میرسد؛ اما شواهد مستند، قدمتی تا حدود ۳۲۰۰ سال را قطعی میدانند. بهسبب جایگاه ویژهی شهر سوخته در میان فرهنگهای همدوره و فراوانی آثار، این محوطه ظرفیت بزرگی برای پژوهش دارد و هنوز کاوشها پیوسته دنبال میشود تا ابهامها روشن گردد.
چرایی انتخاب نام شهر سوخته
از نام کهن این شهر آگاهی دقیقی در دست نیست. بر سطح ویرانهها لایهای ضخیم و گسترده از خاکستر دیده میشد و کلنل ییت بر همین اساس آن را «شهر سوخته» نامید. امروز شماری از پژوهشگران حتی رخداد آتشسوزی فراگیر را محل تردید میدانند. دو گمانه برای شکلگیری این لایهی خاکستری مطرح است:
- رونق فعالیتهای صنعتی در دورههای بعد و انباشت خاکستر کورهها بر سطح محوطه؛
- استقرار موقت کوچنشینان و افروختن آتش بر خرابهها در دورههای متأخر.
شگفتیها و ارزشهای باستانشناختی شهر سوخته
بیگمان اعتبار این سکونتگاه را یافتههایی میسازند که با حفظ نسبی، از زیر خاک بیرون آمدهاند؛ کشفهایی که تصویری درخشان از فرهنگ بخش شرقی فلات ایران نشان میدهد.
در ادامه، بر پایهی گزارشهای «میراث آریا» و «ویکیپدیا»، برخی دستاوردها و شگفتیها را میبینید:
- جمجمهی دختر حدود ۹ ساله با نشانهای جراحی جمجمه؛ احتمالاً به علتی پزشکی درگذشته است؛
- جام سفالی با تصویر بز در حالات متوالیِ حرکت که با چرخاندن ظرف، نخستین نمونهی پویانمایی جهان را پیش چشم میگذارد؛
- تاس و صفحهی بازی که گواه رواج سرگرمیهایی چون تختهنرد در گذشته است؛
- چشم مصنوعی، نخستین نمونهی شناختهشده، ساختهشده از لایهی نازک طلا بر مادهای سبک؛
- خطکش دقیق ۱۰ سانتیمتری که از تسلط سازندگان به اندازهگیری و ریاضیات خبر میدهد؛
- نقوش رنگین و ظریف روی قطعات چرمی و پارچهها؛
- مهرهی مرمری خوشتراش از مدفن زن جوان ۲۸ تا ۳۰ ساله؛
- صدها شیء دیدنی دیگر مانند جاعودیِ روی آینه، کوزههای رنگآمیزیشده، گردنبندهای بسیار ظریف، زغالدان، گونههای مختلف مُهر و آثار کارگاههای سفالگری و جواهرسازی.
جایگاه و اهمیت شهر سوخته
شواهد نشان میدهد شهر سوخته ماهیتی صنعتی داشته است. سازمانیافتگی شهری و جهش صنعت در اینجا، گامی بلند در مسیر تکامل زندگی شهری به شمار میآید. عناصر ژرفی از دانش، صنعت و هنر در این محوطه دیده میشود و بهسبب شرایط ویژهی منطقه، شمار زیادی از آثار سالم باقی مانده و آن را به بهشتی برای پژوهشگران بدل کرده است.
این شهر حلقهی پیوند میان دو تمدن بزرگِ آن روزگار، یعنی میانرودان و حوزهی سند بوده و از دید فرهنگی نیز با جیرفت پیوند داشته است. به بیان دیگر، با وجود دادوستدها، شهر سوخته فرهنگ مستقل خود را داشته است. نمونههایی از ویژگیهای اجتماعی آن:
- بر پایهی برخی دیدگاهها، زنان در امور اجتماعی و مالی خانواده نقش برجستهای داشتهاند؛ گواه آن مهرها و نشانههایی است که در قبر زنان دیده میشود.
- اسکلت شترسوار ورزیده که ظاهراً پیک یا نامهبر مسافتهای طولانی بوده است.
- کاوشها از اصناف متنوعی چون کشاورزان و صنعتگران پرده برداشته است. بافندگان—که از دندان بهمثابه ابزار کمکی بهره میگرفتند—از گروههای مهم شهر بودند و نمونههای فراوانی از دندانها در محوطه یافته شده است.
فراتر از اینها، کشفیاتی چون چشم مصنوعی، جراحی جمجمه، خطکش و تختهنرد، از پهنهی دانش و فرهنگ عمومیِ این اجتماع عصر مفرغ در جنوبشرق ایران حکایت دارد.
چهرهی طبیعت و آبوهوای شهر سوخته
امروز بخشهایی از کرمان و سیستان و بلوچستان کمجمعیتاند؛ یکی از علتها آبوهوای گرم و بیابانی است. پرسش طبیعی این است: چگونه در چنین اقلیمی تمدنی پویا شکل گرفته؟
حدود سه هزار سال پیش، هنگامی که شهر سوخته در اوج بود، منطقه سرسبز و خوشآبوهوا بهشمار میآمد. گونههای متعددی از گیاهان و جانوران حضور داشتند. سپیدار، افرا و بیدِ مجنون درختان بومی بودند و امروز عمدتاً گز، سازگار با خشکی، باقی مانده است. دریاچهی هامون آبی فراوان داشت و چند رودخانه آن را تغذیه میکردند؛ اکنون تنها هیرمند با دبی اندک جریان دارد. فراوانی آب و طبیعت سرسبز، زمینهی یکجانشینی و گسترش شهر را فراهم کرد.
پیشنهاد مطالعه: قلعه بمپور
راز دوام آثار شهر سوخته
از این محوطه آثار بسیاری بر جای مانده است؛ تنها ۵ هزار قطعه سفالینه بخشی از این گنجینه است. پژوهشگران برای ماندگاری استثنایی آثار دو دلیل اصلی مطرح میکنند:
- تغییر مسیر تدریجی هیرمند و فاصله گرفتن آن از بستر قدیمیِ کنار شهر، که خطر طغیان و فرسایش آبی را کاهش داده است.
- بالا آمدن نمک در لایههای خاک و ایجاد پوشش محافظ طبیعی بر آثار، بهویژه مواد زیستی؛ از این رو یافتههای کمنظیری مانند قطعات طناب، تار مو و حتی دانههای گیاهی سالم ماندهاند.
نخستین پروتز چشمی جهان

در کاوشهای تیم ایرانی، اسکلت زنی کشف شد که در کاسهی چشمش گویی همانند چشم مصنوعی قرار داشت. نخست احتمال داده شد—همچون رسم مصریان—پس از مرگ مهره در چشم گذاشتهاند؛ اما این فرض با شواهد سازگار نبود: در سایر تدفینها چنین نبوده و مصریان معمولاً هر دو چشم را با مهره پر میکردند، در حالی که اینجا تنها یک چشم بوده است.
نشانهها از آسیب جمجمه و عفونت پیرامون چشم حکایت داشت و پژوهشگران را به این نتیجه رساند که زن، چشم خود را در حادثهای از دست داده و سپس با یاری پزشکان و صنعتگران شهر سوخته، پروتزی برای او ساختهاند.
در گور، اشیای گرانبها دیده نشد و بهنظر میرسد زن ثروتمند نبوده است. قد او حدود ۱۸۰ سانتیمتر بوده؛ در حالیکه میانگین قد زنان شهر کوتاهتر است. احتمال میرود مهاجر بوده و با شنیدن آوازهی پزشکان، رنج سفر را پذیرفته تا درمان شود.
این گوی، کهنترین پروتز چشمی شناختهشده است؛ با ظرافت بسیار در حدود ۳ هزار سال پیش از میلاد ساخته و بهکار رفته. در ساخت آن از قیر، فلز و پوستهی چرمی حیوانی بهره گرفتهاند و با بندهایی از طلا به سر متصل میشده است. کیسهی کوچکی نیز در گور یافت شد که ظاهراً محفظهی نگهداری پروتز بوده. دقت اندازهها از آشنایی صنعتگران با محاسبات و اندازهگیری حکایت دارد.
جراحی شگفتانگیز سههزار ساله
از دیگر یافتههای حیرتانگیز، بقایای دختربچهای ۹ یا ۱۰ ساله است که اثر جراحی بر جمجمهاش دیده میشود. بهنظر میرسد او مبتلا به هیدروسفالی بوده و پزشکان شهر با برداشتن بخشی از استخوان، مایع مغزی را تخلیه کردهاند؛ روشی که امروز نیز در پزشکی شناختهشده است. اینکه بیهوشی چگونه انجام میشده یا درد و عفونت چگونه کنترل شده، هنوز روشن نیست.
آنچه مسلم است دخترک حدود یک سال پس از عمل زنده مانده و آثار ترمیم استخوان آشکار است. این جراحی در کنار پروتز چشم، تنها نمونهای از پیشرفت پزشکی در این شهر است.
چهرهی صنعتی شهر سوخته

اقتصاد شهر بر پایهی تولیدات کارگاهی میچرخید. بازرگانان از دور و نزدیک برای خرید ساختههای دست صنعتگران به اینجا میآمدند و رونق دادوستد چشمگیر بود.
در میان صنایع پیشرفته، جواهرسازی جایگاه ویژهای داشت. گوهرسازان، لاجورد را در میان ورق طلا مینشاندند و آمیزهای از طلا و سنگ پدید میآوردند. ساخت ورقههای نازک و رشتههای ظریف طلا برای زیورهای ریز و دقیق، مهارتی کمنظیر در سههزار سال پیش نشان میدهد. در میان ابزار، قطعات چوبی یافت شده که بهنظر میرسد خطکشهایی با دقت نیم میلیمتر باشند.
نگریستن به آسمان و معنای آفرینش
بهنظر میرسد مردم این شهر به رفاهی نسبی و رشدی فکری رسیده بودند تا به چیستی زندگی و آفرینش بیندیشند. باور به زندگی پس از مرگ رایج بود. نور و روشنایی حرمت داشت؛ چندانکه پیکرها رو به طلوع خورشید به خاک سپرده میشدند. اندیشهی انسانی در این دوره به سوی باروری و پرسشهای فراتر از نیازهای روزمره گرایش پیدا کرده بود.
پیشنهاد مطالعه: آسبادهای کهن ایران
گورستان گستردهی شهر سوخته
گورستان این شهر با وسعتی حدود ۲۰ تا ۲۵ هکتار از بزرگترین گورستانهای عصر مفرغ است. سیدمنصور سیدسجادی، سرپرست کاوشها، آن را به سبب تنوع آیینهای تدفین و وفور اشیا، گنجینهای اطلاعاتی میداند.
نزدیک به ده گونه قبر شناسایی شده است. گورهای سردابهای و شبهسردابهای بیشتریناند و از دو بخشِ چالِ ورودی و محل دفن تشکیل میشوند. پس از آنها، گورهای سادهی گودالی، غالباً متعلق به اقشار کمبرخوردار دیده میشود.
مراسم خاکسپاری بسته به طبقهی اجتماعی و باورهای فرد متفاوت بود—not بر اساس سن و جنسیت. جهت و شکلِ گورها قانون یکنواختی نداشت. بیشتر گورها یکبار مصرف بودند و مصالح عمدهی آنها خشت بود.
در کنار متوفا، خوراک و نوشیدنی، ظروف و وسایل شخصی مانند لوازم آرایش و ابزار کار دفن میشد. گاه حیوانی کامل قربانی میکردند. در گور زنان، زیورآلات و در کنار صاحبان منصب، مُهرها قرار میدادند. مهر در قبور زنان بسیار دیده شده و از جایگاه مدیریتی آنان خبر میدهد. شمار اشیا گاه به ۵۰ قلم میرسید. در قبر تهیدستان تنها آب یا کاسهای از فرآوردهی تخمیر انگور میگذاشتند و برای کودکان زیر دو سال چیزی همراه نمیکردند.
نشانهای از مهرپرستی گزارش نشده؛ اما روشن است پیکرها رو به خورشید دفن میشدند—مثلاً در صبح، چهره بهسوی برآمدن خورشید. حالت تدفین جنینی (پهلو، خمیده و چمباتمه) رایج بود. چون ساکنان از قبایل گوناگون بودند، تفاوت باورها در شیوهی تدفین انعکاس یافته است.
افول و ترک شهر سوخته
بر پایهی پژوهشها، پایان شکوفایی این سکونتگاه با تغییرات اقلیمی و جابهجایی مسیر آبها پیوند دارد. منطقهای که در گذشته مرطوب و سرشار از آب و درخت بود، با نابودی پوشش گیاهی و تأمین سوخت از چوب، در معرض طوفانهای فرساینده قرار گرفت. کاهش منابع آبی و افزایش گرما نیز شرایط زیست را دشوار کرد و مردم ناچار به کوچ شدند.
ادامهی کاوشها و کشفیات تازه

حفاریهای گسترده در تپههای شهر سوخته همچنان ادامه دارد و هر از گاه خبر کشفهای تازه منتشر میشود. البته آبوهوای سخت منطقه—طوفان شن، گرمای شدید و دشواریهای اقلیمی—کار را برای باستانشناسان طاقتفرسا میکند.
با این حال، گروههایی بر مطالعهی الگوی تغذیه تمرکز کردهاند و به این نتایج رسیدهاند که عدس و ماهی از مواد غذایی اصلی مردم بوده است. اطلاعات بیشتر هنوز در راه است.
پیشنهاد مطالعه: کوه خواجه
شهر سوخته دقیقاً کجاست؟
این محوطه در استان سیستان و بلوچستان، حدود ۴۵ کیلومتری جنوب زابل و ۳۰ کیلومتر پس از روستای محمدآباد در مسیر جادهی زابل–زاهدان قرار دارد.
لوکیشن زیر شما را به شهر سوخته میرساند:
سؤالات پرتکرار درباره شهر سوخته
اگر پاسخ پرسش خود را اینجا پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها کامنت بگذارید تا در اولین فرصت پاسخ دهیم.
شهر سوخته کجاست و چه چیز آن را یگانه میکند؟
🧭شهر سوخته نزدیک زابل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد. این محوطه به دلیل فناوریهای پیشرو و بافت شهری گسترده در حدود ۳۲۰۰ پیش از میلاد، در فلات ایران نمونهای کمنظیر بهشمار میرود.
دلیل نام «شهر سوخته» چیست و نام کهن آن چه بوده؟
♨️این نام از وجود لایههای متعدد خاکستر و آثار سوختگی در دورههای مختلف گرفته شده است. نام باستانی شهر هنوز مشخص نشده و از پرسشهای بازِ پژوهشهاست.
کدام فناوریهای پیشرو در شهر سوخته شناسایی شدهاند؟
🛠️در کاوشها نمونههایی مانند موارد زیر گزارش شده است:
- هدایت آب از هیرمند با شبکههای ابتدایی انتقال
- کانالهای فاضلاب و زهکشی زیرزمینی
- ساخت ابزار فلزی و لعابدادن سفال
- طرحبندی منظم معابر و تقسیمبندی اراضی
مهمترین دستاوردهای باستانشناسی این محوطه کداماند؟
🪨برخی کشفهای برجسته عبارتاند از:
- پیکرههای کوچک و مُهرهای سنگی
- ظروف لعابخورده و زیورآلات مسی
- گورستان با اسکلتهای سالم و امکان بررسی دیانای
- سفالهای نقشدار با طرحهای هندسی
چرا شهر سوخته هنوز در فهرست جهانی یونسکو ثبت قطعی نشده است؟
🏺این محوطه در فهرست موقت یونسکو قرار دارد و کارهای پژوهشی و تهیهی پروندهی جامع برای ثبت نهایی ادامه دارد تا ارزش جهانی آن بهطور رسمی تأیید شود.