تاریخ سلجوقیان، تهاجم سلجوقیان به ایران در سده یازده میلادی (از 1040 تا 1194 میلادی)

سلجوقیان یکی از دولت های اثرگذار ایران پس از اسلام بودند و نزدیک به یک و نیم قرن بر بخش های گسترده ای از سرزمین های ایرانی حکومت کردند. این دولت با طغرل بیگ و برادرش چغری بیگ از میان قبایل ترکمن آغاز شد. آنان با پیروزی بر سلطان مسعود غزنوی، پایه های حاکمیت نو را استوار کردند و مرزهای ایران را تا حدود روزگار ساسانیان گسترش دادند.
زادگاه این خاندان، گستره های آسیای مرکزی بود. سلجوقیان، کوچ نشینان ترک تبار و جنگ آموخته ای بودند که در تیراندازی و اسب سواری مهارت داشتند و در قرن دهم میلادی به مذهب اهل سنت گرویدند. برای مرور فشرده تاریخ ایران، در ادامه به دوره سلجوقیان می پردازیم.
باز کردن
مرزهای ایران در عصر سلجوقی

سلجوقیان، ایرانی یا ترک تبار؟
خیر. سلجوقیان از دودمان های ترک تبار بودند و قبیله قنیق از ترکان اغوز در پایه گذاری آن نقش اصلی داشت. خاستگاهشان حاشیه های دریاچه آرال در آسیای میانه بود و از همان جا به خراسان تاختند و به مرکز ایران راه یافتند. در آغاز، نیشابور را پایتخت کردند و با گسترش قلمرو، دارالملک را به اصفهان انتقال دادند.
بسیاری از سلاجقه پس از ورود به ایران با ایرانیان وصلت کردند و نسل های بعدی در همین سرزمین ماندگار شدند. آنان به تدریج زیر تاثیر زبان و فرهنگ ایرانی قرار گرفتند و حتی این فرهنگ را به آناتولی بردند. با رسمی کردن فارسی در دربار، به استقلال فرهنگی این زبان از عربی کمک کردند و پیوندی میان فارسی و ترکی رقم زدند.
سلجوقیان در یکپارچه سازی دوباره ممالک اسلامی نیز نقش داشتند. چون با سنت های اسلامی کمتر آشنا بودند و میراث ادبی مستقلی نداشتند، از زبان و آموزه های مدرسان فارسی بهره گرفتند؛ همین امر به رونق دوباره ادبیات و زبان فارسی در سراسر ایران انجامید و کاربرد عربی را بیشتر به متون دینی محدود ساخت.
در این دوره، هرچند خلفای عباسی اقتدار سیاسی در ایران را از دست داده بودند، همچنان به عنوان مرجع مذهبی اهل سنت شناخته می شدند.
مدت زمامداری سلجوقیان
به طور کلی، حکومت سلجوقیان ۱۵۷ سال، از ۱۰۴۰ تا ۱۱۹۴ میلادی، استمرار یافت. این دوران به دو بخش تقسیم می شود: دوره گسترش و انسجام در عهد طغرل، آلب ارسلان و ملکشاه؛ و دوره پراکندگی و فروپاشی. در مرحله دوم، بازماندگان آل سلجوق رو در روی هم ایستادند و همین دشمنی ها زمینه سقوط را فراهم کرد.
بنیان دولت را طغرل بیگ در ۱۰۳۷ میلادی گذاشت. پس از او آلب ارسلان و سپس ملکشاه بر تخت نشستند و اقتدار سلجوقی در عهد آنان به اوج رسید. پس از مرگ ملکشاه، میان فرزندان او کشمکش درگرفت و پس از نبردهای پی در پی، به صلحی موقت تن دادند.
در نهایت تصمیم به تقسیم قلمرو گرفته شد و دولت به شاخه های سلجوقیان شام، کرمان، روم و عراق تجزیه شد. واپسین پادشاه این دودمان، طغرل سوم از سلجوقیان عراق عجم بود که با شکست از خوارزمشاهیان، کار دولت به پایان رسید.
طغرل بیگ و آغاز دولت سلجوقی
نخستین سلطان این سلسله طغرل نام داشت. بزرگان سلجوقی او را به سلطنت برگزیدند و به نامش خطبه خواندند.
طغرل با اتکا به سپاه سلجوقی دست به کشورگشایی زد و سرزمین هایی چون فرارود، خراسان بزرگ، فلات ایران، قفقاز جنوبی و عراق را به تصرف آورد. سپس بغداد را گرفت و با ازدواج با دختر خلیفه، پیوند سیاسی خود با خلافت را محکم تر کرد.
او نیشابور را پایتخت ساخت و شالوده امپراتوری سلجوقی را بنا نهاد. تاریخ این دولت سرشار از لشکرکشی های پی در پی و خرابی های فراوان در نواحی مختلف است.
پس از نزدیک به چهار قرن از سقوط ساسانیان، سلجوقیان مرزهای ایران را تا حدود قلمرو همان دوره پیش بردند و از خلافت بغداد پشتیبانی کردند.
در اواخر عهد غزنوی، فشار مالیات و ستم حکام مردم را به ستوه آورده بود؛ از این رو، انتقال قدرت از غزنوی به سلجوقی در میان عامه با امید به بهبود اوضاع همراه شد. حضور وزیران کاردانی چون خواجه نظام الملک طوسی نیز نوید سامان و رفاه بیشتر می داد.
آلب ارسلان و فراز و فرود پیش روی او
آلب ارسلان، فرزند چغری بیگ، دومین سلطان سلجوقی بود. پس از پذیرفتن اسلام، نام محمد را برگزید و به سبب دلاوری هایش لقب آلب ارسلان، به معنی «شیر دلاور» در ترکی، یافت.
او مدتی والی خراسان بود و پس از درگذشت عمویش طغرل بیگ به جانشینی رسید. در عهد او بغداد نیز زیر فرمان سلجوقیان درآمد. با لشکرکشی به آسیای صغیر، نفوذ خود را تا آن ناحیه گسترش داد و پایه های حضور سلجوقیان در ترکیه امروز را تا پیش از برآمدن عثمانیان استوار کرد.
یکی از رخدادهای مهم آن دوره نبرد ملازگرد بود؛ پس از پیشروی در ارمنستان، امپراتوری روم شرقی به مقابله برخاست و در نزدیکی ملازگرد جنگی درگرفت که با پیروزی سلجوقیان و اسارت رومانوس دیوژن پایان یافت.
آلب ارسلان که مرزهای دولت را وسیع کرده بود، در سال ۴۶۵ هجری به دست مخالفان ترک کشته شد و پیکرش را به مرو بردند.
جلال الدین ملکشاه و مسیر رسیدن به فرمانروایی
پس از آلب ارسلان، پسر هجده ساله اش جلال الدین بر تخت نشست. او در اصفهان متولد شد و نزد پدر محبوب بود؛ چنان که آلب ارسلان وصیت کرد پس از او جلال الدین جانشین شود.
ملکشاه وارث قلمرویی گسترده بود که طغرل و آلب ارسلان با جنگ های پیاپی فراهم کرده بودند. او به محض جلوس، شورش عمویش در کرمان را فرونشاند و دیگر یاغیان را سرکوب کرد.
در دوران او، مکه و مدینه، سواحل جنوبی خلیج فارس، حلب و انطاکیه نیز به قلمرو سلجوقیان پیوست.
ملکشاه وزیری دوراندیش چون خواجه نظام الملک طوسی داشت که در اداره کشور یاری اش می کرد. خواجه افزون بر سامان دادن به امور، شبکه ای از مدارس به نام «نظامیه» در شهرهایی چون بغداد، موصل، نیشابور، بلخ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز و اصفهان بنیاد نهاد.
قله توان سلجوقیان
بیست سال فرمانروایی ملکشاه دوران اوج اقتدار سیاسی سلاجقه و شکوفایی ساختارهای اداری و اجتماعی ایران به شمار می رود. از دلایل شهرت او، تکمیل دستاوردهای آلب ارسلان در فتح آناتولی و عقب راندن بیزانس پس از ملازگرد است.
جلال الدین ملکشاه پادشاهی فرهنگ دوست بود و بیش از کشورگشایی با توجه به هنر و دانش شناخته می شود. به فرمان او رصدخانه هایی در بغداد و اصفهان بنا شد و با پژوهش های انجام شده در آن ها، عمر خیام و همکارانش تقویم دقیق «جلالی» را تدوین کردند.
او به اصفهان علاقه داشت؛ پایتخت را از ری به اصفهان آورد و بناها و مساجد فراوانی ساخت؛ از جمله مدرسه جلالیه یا نظامیه.
ملکشاه حدود بیست سال بعد بر اثر بیماری درگذشت و در نظامیه اصفهان به خاک سپرده شد. پس از او رقابت میان فرزندان و برادرانش شدت گرفت و دولت سلجوقی رو به ضعف گذاشت.
افول و تجزیه دولت سلجوقی
پس از مرگ ملکشاه، دو پسرش برای دستیابی به قدرت دچار اختلاف شدند و این آغاز سراشیبی زوال بود. دولت سلجوقی میان آنان تقسیم و پاره پاره شد.
هیچ یک در دوره سلطنت خود دستاوردی ماندگار برجا نگذاشتند. محمد شاه گاه با اسماعیلیان می جنگید و گاه شکست می خورد؛ سپس سپاهش را به رویارویی با صلیبیان در سوریه فرستاد که آن نیز کامیابی در پی نداشت.
پس از مرگ محمد شاه، پسرش سنجر به تخت نشست. او آخرین سلطان نیرومند سلجوقی بود. در خراسان استقلال خود را اعلام کرد و فرمانروایی بغداد را به برادرزاده اش سپرد.
سنجر با پادشاه غزنه جنگید و چند بار پیروز شد، اما تا پایان عمر با شورش های غزنی ها درگیر بود. در این کشاکش، خراسان از دست رفت و به تصرف غزنویان درآمد. در همان روزگار، اسماعیلیان بیشتر به ترور اشغالگران ترک روی آوردند. جانشینان سنجر نیز هر یک کوتاه مدت حکومت کردند.
برای اداره پهنه وسیع، به والیان شهرهای بزرگ اختیار زیادی داده شد؛ این حاکمان «اتابک» نامیده می شدند. بعضی از آنان سودای استقلال داشتند و دولت های محلی پدید آوردند.
نافرمانی اتابکان و کشمکش های خانوادگی در آل سلجوق، دولت را بیش از پیش فرسود و سرانجام با شکست طغرل سوم از خوارزمشاهیان، کار سلجوقیان پایان پذیرفت.
دلایل فروریختن سلسله سلجوقی
دلایل متعددی برای سقوط سلجوقیان برشمرده شده است؛ از جمله:
- پاره پاره شدن قلمرو؛
- کشمکش های شاهزادگان و فرماندهان نظامی؛
- نزاع های قبیله ای و جنگ های داخلی؛
- واگذاری افراطی اختیار به مرزداران و اتابکان؛
- دخالت های خلفای عباسی و شوراندن حاکمان پیرامونی.
سازوکار اداری سلجوقیان
در حوزه نظامی، تکیه اصلی بر عناصر ترک و ترکمن بود. در سیاست و مدیریت نیز، همچون غزنویان، میراث سامانیان ادامه یافت و بسیاری از نخبگان ایرانی به کار گرفته شدند. زبان رسمی دستگاه دیوانی نیز فارسی بود.
آنان فرهنگ ایرانی و بخشی از میراث ساسانی را در سراسر قلمرو نشر دادند؛ با این حال، گرایش به تمرکززدایی، جنگ های مداوم و زیست صحرایی، یادآور شیوه های اشکانی بود. دشواری سازگاری ترکمنان با انضباط شهری و میل به تاخت و تاز ریشه در همین سبک زندگی داشت.
حاکمان این دوره، وزارتخانه ها را گاه مزاحم اعمال قدرت خود می دیدند. بیشتر وزیران ایرانی بودند و بارها به شیوه های گوناگون برکنار، تبعید یا اموالشان مصادره می شد.
نظارت بر بخش های غیرمتمرکز امپراتوری بر عهده سلطان بود و از طریق «نظام دیوان» که از عهد ساسانی به ارث رسیده بود، انجام می گرفت.
بخشی از درآمد ناشی از تاخت و تاز صرف مرمت راه ها، ساخت پل ها و رباط ها می شد؛ ضرورتی که بدون آن امکان کنترل و رساندن اوامر فراهم نبود.
تشریفات دیوان و دربار از اجزای جدایی ناپذیر حکومت بود. علاقه به ادبیات فارسی، به ویژه شعر، چشمگیر بود و در عین حال، اجرای عدالت و رعایت احکام شریعت نیز باید ملحوظ می شد. در این زمینه نسبت به غزنویان موفق تر بودند؛ تاثیر ساختار نظارتی و وزیران خردمند، چون عمیدالملک کندری و نظام الملک طوسی، نقشی اساسی داشت.
مهم ترین چالش های حکومت سلجوقی
اسماعیلیان تهدیدی دائمی برای سلاطین سلجوقی به شمار می رفتند. آنان با ساخت دژهایی در مناطق صعب العبور و اعزام فداییان، اقدام به ترور مقام های بلندپایه می کردند.
پیروان اسماعیلی که شاخه ای از شیعیان هفت امامی هستند، در نواحی مختلف با نام هایی چون باطنی، قرمطی و سبعی شناخته می شدند و در تاریخ سلجوقیان هراسی بزرگ پدید آوردند.
در بیرون از مرزها، فاطمیان مصر که آنان نیز شیعیان هفت امامی و مدعی خلافت در شمال آفریقا بودند، بزرگ ترین رقیب به شمار می آمدند. عبیدالله المهدی، بنیانگذار آن سلسله، نزد پیروانش مهدی موعود خوانده می شد.
ثمرات فرهنگی و علمی سلجوقیان
از حیث رشد دانش و ادب، دوره سلجوقی فصلی برجسته در تاریخ ایران است. تحت تاثیر وزیران ایرانی، مدارس فراوانی ساخته شد، آثار علمی و ادبی ارزشمندی پدید آمد و هنرها رونق گرفت.
معماری ایرانی دگرگونی ژرفی یافت و می توان معماری ایلخانی را ادامه منطقی آن دانست. سماع صوفیانه در همین عصر رایج شد و سازها و نغمه های تازه ای شکل گرفت.
عمر خیام از نامدارترین دانشمندان و شاعران این دوره است؛ تا آنجا که در تاریخ علم، به پاس دستاوردهای او در جبر، این برهه را دوره خیام نامیده اند. فیلسوفانی چون شهاب الدین سهروردی و نویسندگانی مانند ناصر قبادیانی مشهور به ناصرخسرو نیز در این عهد می زیستند. کتابخانه های شخصی غنی شد و حکمت و فلسفه بالید.
خواجه نظام الملک طوسی، بنیانگذار بسیاری از مدارس، نظامیه ها را پی افکند؛ نام این مدارس برگرفته از نام اوست و نظامیه بغداد مشهورترین آن هاست که آوازه اش به غرب هم رسید. او خود اهل قلم بود و «سیاست نامه» از آثار اوست.
البته پیش از سلاجقه نیز گروه های مذهبی برای ترویج آموزه های دینی مدارس بنا کرده بودند.
در آن زمان، اغلب شهرهای بزرگ دست کم یک مدرسه داشتند و مردم در ساخت و نگهداری آن ها مشارکت می کردند. با این حال، چون مدارس رنگ مذهبی پررنگی داشتند، اختلافات فرقه ای را تشدید می کردند و به درگیری های اجتماعی دامن می زدند.
چنین شکاف هایی بعدها توان همگرایی در برابر دشمنان را در میان رودان، خراسان و عراق کاهش داد. تصوف نیز از اختلاف نظرها بی بهره نبود و این امر از مدار تساهل و همبستگی می کاست.
همزمان برخی رفتارهای ناپسند که ریشه در فرهنگ ایلی داشت نیز گسترش یافت. منابع ادبی این دوره از رواج انواع فساد سخن گفته اند و حضور غلامان ترک خوش سیما در سپاه و دربار و حتی میان بازرگانان و دانشوران را گزارش کرده اند؛ پدیده ای که گفته می شود نسبت به عهد غزنویان هم پررنگ تر بوده است.
سوالات رایج درباره تاریخ سلجوقیان
اگر پاسخ پرسش خود را در اینجا نیافتید، در بخش دیدگاه ها برای ما بنویسید تا پاسخ دهیم.
بنیانگذار سلسله سلجوقیان چه کسی بود؟
طغرل بیگ، به نام جد خاندان یعنی سلجوق، این دولت را بنیاد نهاد.
آخرین پادشاه سلجوقیان چه کسی بود؟
پس از مرگ سلطان محمد، فرزند ملکشاه، قلمرو ایران میان سنجر در شرق و محمود در غرب تقسیم شد. با مرگ سنجر، حکومت سلجوقیان شرق پایان یافت و طغرل سوم نیز در نبرد با خوارزمشاهیان به سبب خیانت فرماندهان کشته شد؛ بنابراین آخرین پادشاهی که توانست وحدت را نگه دارد سلطان محمد بود.
از چه زمانی سلجوقیان در آستانه تجزیه قرار گرفتند؟
با درگذشت سلطان محمد و تقسیم حکومت میان جانشینان، روند زوال آغاز شد. همزمان اتابکان استقلال خواستند و نزاع های قدرت، دولت را ناتوان تر کرد.
پس از سلجوقیان چه کسی به حکومت رسید؟
پس از فروپاشی، خوارزمشاهیان که در آغاز دست نشانده سلجوقیان بودند، زمام امور ایران را در دست گرفتند.
قبیله کنیک در روزگار سلجوقیان کجا بود؟
سرسلسله به قبیله کنیک یا قنق از ترکان اغوز برمی گردد. امروزه بازماندگان آنان در بخش هایی از ترکمنستان، ترکیه، آذربایجان و نواحی ترکمن نشین ایران زندگی می کنند.
از بناهای شاخص برجای مانده از سلجوقیان کدام است؟
آثار فراوانی از آن دوره باقی مانده است؛ مانند:
- مسجد جامع اصفهان؛
- مناره ساربان اصفهان؛
- مقبره خواجه نظام الملک در اصفهان؛
- آرامگاه خواجه اتابک در کرمان؛
- مناره مسجد جامع سمنان؛
- برج طغرل شهر ری؛
- گنبد سرخ آذربایجان در مراغه؛
- برج خرقان قزوین؛
- رباط شرف در نزدیکی سرخس؛
- آرامگاه سلطان سنجر سلجوقی در ترکمنستان؛
- مسجد جامع علاءالدین کیقباد در شهر قونیه ترکیه.