هخامنشیان چند سال بر ایران حکومت کردند؟ تاریخ سلسله هخامنشی

هخامنشیان از درخشانترین دودمانهای تاریخ ایراناند؛ شاهنشاهیای که با پیریزی یکی از گستردهترین امپراتوریهای دنیای باستان، الگویی ماندگار از اداره منسجم، دیوانسالاری پیشرفته و مدارای دینی برجای گذاشت. این فرمانروایی بیش از دو سده بر ایران حکم راند و با اثرگذاری عمیق بر جهان پیرامون، آثاری همچون تختجمشید را بهعنوان نماد شکوه خود به یادگار نهاد.
با وجود عظمت این دولت، از تاریخنگاری رسمی دربار هخامنشیان سندی مستقیم در دست نیست؛ زیرا برخلاف برخی دولتهای همعصر، دبیرخانه و رویدادنگار درباریِ پیوسته نداشتند. از همین رو، جزئیات حکومت شاهان هخامنشی بیشتر از کتیبهها، روایات یونانی و دادههای باستانشناسی به دست ما رسیده است. با این همه، دوران هخامنشی همچنان یکی از اثرگذارترین فصلهای تاریخ ایران و جهان بهشمار میآید.
نمایش
مرزها و گستره ایران در دوره هخامنشی

برآمدن و آغاز شاهنشاهی هخامنشی
از حدود ۷۳۰ پیش از میلاد، خاندان هخامنش در «انشان» و «عیلام» فرمان میراندند و در «پارس» بهعنوان بخشی از قلمرو مادها نفوذ داشتند. پارسیان با بهرهگیری از اختلاف مادها و آشوریان، زمام انشان را به دست گرفتند اما نسبت به حکومت مرکزی ماد مطیع بودند. هخامنش، نیای این دودمان، نام خود را بر این پادشاهی نهاد.
پس از او، «چیشپیش»، «کوروش یکم» و «کمبوجیه» بر نواحی پارس حکومت کردند و در نهایت «کوروش دوم» پایههای امپراتوری هخامنشی را استوار ساخت. در عصر کوروش دوم ــ که به کوروش کبیر شهرت یافت ــ «آستیاگ»، پادشاه ماد، با ستمگری نارضایتیها را دامن زده بود. کوروش بر او شورید، سپاهیان ماد بدو پیوستند و با شکستی سریع، کار مادها پایان گرفت.
برای مادها، کوروش نه غاصب، که رهانندهای صلحخواه جلوه کرد. او که در انشان فرمانروایی داشت، بهعنوان فاتحی مداراجو و نخستین شاه جهان با لقب «کبیر»، بر تخت هخامنشی نشست. جهان آن روز به برادری، مدارا و اتحاد نیازمند بود و کوروش مناسبترین چهره برای تحقق آن بهشمار میرفت.
وضعیت شرق پیش از ظهور هخامنشیان
پیش از برآمدن هخامنشیان، نقشه قدرت در شرق آشفته بود: آشور فروپاشیده، بابل درگیر کشاکشهای درونی، و اورارتو و عیلام از صحنه خارج شده بودند. یهودیان در اسارت بابلی پراکنده بودند و فرعون مصر نفوذ خود را جز پیرامون دره نیل از کف داده بود.
در چنین خلأیی، نیرویی یکپارچه و نوساز لازم بود تا با شیوهای نو از حکمرانی، بساط چپاول و خشونت را برچیند. کوروش کبیر همین عطش را سیراب کرد؛ با فروکشاندن «ایشتوویگو» (آستیاگ) از تخت، اتحاد پارس و ماد را رقم زد و نخستین دولت متمرکز ایران باستان را بنیاد گذاشت.
• کوروش بزرگ و میدانهای پیشِ رو
سه رقیب همپیمانِ کوروش، لیدی، مصر و بابل بودند. او لیدی و سپس بابل را گشود و هنگام ورود به بابل، به خدایانشان حرمت نهاد؛ بیآنکه کشتار یا غارت به راه اندازد ــ رویکردی کمسابقه در جهان آن روز. همچنین یهودیان در اسارت را آزاد گذاشت تا آزادانه به آیین خویش بپردازند.
سکاها و هونها قبایلی جنگاور و بیقرار بودند که نهتنها ایران، که سراسر جهانِ آن روز را تهدید میکردند. کوروش انرژی و زمان فراوانی صرف مهار آنان کرد و سرانجام در نبردی با همین اقوام در ۵۲۹ پیش از میلاد کشته شد.
از یادگارهای ماندگار او «منشور کوروش» یا «استوانه کوروش» است که روایت فتح بابل و تاکید بر منشهای انسانی را در خود دارد و اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
گستره ایران در عهد کوروش بزرگ

• کمبوجیه دوم
کمبوجیه دوم، فرزند کوروش، در حیات پدر عنوان شاه بابل و ولیعهد داشت. او در ۵۲۵ پیش از میلاد مصر را گشود و با احترام به آیینها و رسوم مصر، لقب فرعون گرفت و پذیرفته شد. نقطه تاریک کارنامهاش، روایت قتل برادرش «بردیا» در کشاکش جانشینی است؛ موضوعی که در سنگنبشته بیستون نیز بازتاب یافته است.
هنگام کشورگشایی در آفریقا، کارزارهای او با کمبود تدارکات روبهرو شد. خبرهای ناخوش از مصر بازگشتش را ضروری کرد و همزمان شورشهایی در ایران به رهبری «گئومات» و دیگران رخ نمود. کمبوجیه اعتراف کرد پیش از عزیمت به مصر، برادر را کشته تا رقیبی در قدرت نداشته باشد. او در مسیر بازگشت به ایران، در سال ۵۲۲ پیش از میلاد درگذشت.
• داریوش بزرگ
داریوش، از تبار شاهی و داماد کوروش (همسر آتوسا)، با فرو نشاندن شورشها ــ از جمله قیام گئومات ــ در سراسر امپراتوری، ورق تاریخ را برگرداند. یک سال تمام ۱۹ شورش را مهار کرد و با همت و نظم، ثباتی نو آفرید.
او ادامهدهنده سیاست مدارای دینی کوروش بود، کشور را بازسازی کرد و بیداد را برانداخت. کتیبه بیستون گزارشی از نبردهای پیگیر او با یاغیان است. داریوش شوش را پایتخت زمستانی و هگمتانه را پایتخت تابستانی برگزید و ساخت تختجمشید را بهعنوان مجموعه آیینی فرمان داد. راه شاهی، سازمان سپاه جاویدان، تقسیم کشور به ساتراپیها و سامان مالیات از اصلاحات بزرگ اوست.
در کنار کانال سوئز، سنگنوشتههایی گواه میدهند که برای پیوند شرق و غرب امپراتوری، گذرگاه آبی را برپا کرد. در پایان فرمانرواییاش، گروههای نماینده حدود ۲۹ ملت سالانه به تختجمشید میآمدند و ادای احترام میکردند. سرانجام داریوش پس از بیماری درگذشت و آرامگاهش در نقشرستم (فارس) است.
• خشایارشا؛ وارث داریوش
خشایارشا در ۳۴سالگی وارث شاهنشاهیای شد که حدود ۴۴ درصد جمعیت جهان را در بر داشت. بر خلاف پدر، شمّ سیاسی و صبر او کمتر بود و به تاثیر حرمسرا و خواجگان، میل به تاختوتاز بر مردمداری میچربید.
جنگهای ایران و یونان از زمان داریوش آغاز شده بود و خشایارشا ادامهدهنده همان منازعات شد. او شورش مصر را خواباند و در بابل سختگیرانه عمل کرد. برای تلافی شکست نبرد ماراتن، به آتن تاخت و آن را سوزاند؛ اقدامی دور از سنت مدارای هخامنشی. هشدار «آرتمیس» ــ دریاسالار ایرانی ــ درباره خطر نبرد دریایی در آبهای تنگ یونان نادیده گرفته شد و شکست سنگینی در پی داشت.
خشایارشا سرانجام به دست «اردوان»، فرمانده گارد جاویدان، شبانه در خوابگاه کشته شد. آرامگاه او نیز در نقشرستم است و پس از او، اردشیر یکم بر تخت نشست و نقشههای اردوان را بر آب کرد.
چرایی فروریختن دولت هخامنشی
پس از مرگ خشایارشا، فرسایش اخلاقی و درگیریهای خونین قدرت در دربار اوج گرفت. پدرکشی و دسیسه رواج یافت و اقتدار شاهنشاهی سیر نزولی گرفت. حتی در عهد داریوش دوم، برای مشغولداشتن آتن و اسپارت به جنگ، هزینههای گزافی صرف شد.
دلایل فروپاشی را میتوان چنین خلاصه کرد:
- فرسایش توان ایران و دولتشهرهای یونانی (آتن و اسپارت)
- کاستیهای سازمانی و فنی در جنگافزاری و سپاهیگری
- نفوذ و مداخله بیگانگان در دربار
- دخالت اهل حرم و خواجگان در تصمیمسازی
- خودسری و استقلالطلبی ساتراپیها
- افراط در تشریفات و تجمل
- چرخش از مدار مدارا به خشونت بهجای سیاستِ خیرخواهی نسبت به اقوام و ادیان
برآمدن اسکندر مقدونی
اندکی پیش از جلوس داریوش سوم، «فیلیپ» پادشاه مقدونیه بهطرزی مشکوک کشته شد و پسرش اسکندر بر تخت نشست؛ با سودای فتح آسیا. داریوش سوم که تجربهمند بود، شورش مصر را مهار کرد؛ اما چون به درخواست یاری آتنیها اعتنا نکرد، اسکندر توانست سراسر یونان را زیر فرمان آورد.
اسکندر با حدود ۴۰ هزار سپاهی از داردانل گذشت و داریوش ناگزیر به رویارویی شد. در نبرد ایسوس (۳۳۳ پ.م.) ارتش ایران شکست خورد و راه برای پیشروی اسکندر به قلب شاهنشاهی پارسی هموار شد. داریوش سوم هنگام ترک ری به سوی شرق، به دست یکی از همراهان زخمی شد و درگذشت.
تاختوتاز اسکندر در ایران
اسکندر به شوش تاخت، خزائن را ربود و در شهرهای دیگر نیز همان سیاست غارت را پی گرفت. کتابخانهها و اسناد تختجمشید را برداشت و سپس آن مجموعه کمنظیر را آتش زد. او فرهنگها را در مسیر فتح نابود کرد و چیزی به جای آنها نساخت.
پایان و فروگسستن شاهنشاهی هخامنشی
با یورش اسکندر، پرونده شاهنشاهی هخامنشی بسته شد؛ نمونهای کمنظیر از امپراتوریِ منظم و یکپارچه در شرق. نظام دادرسی، شبکه راههای شاهی، پست دولتی، ضرب سکه، استقرار پادگانها، نظارت بر ساتراپها و دقت در هزینهکرد خزانه از نوآوریهای این دولت بود.
میراث اسکندر در ایران به سلسله سلوکی انجامید؛ حاکمانی که ایرانیان را در سرزمین خودشان شهروند درجهدو پنداشتند و نتوانستند دل مردم را بهدست آورند.
هخامنشیان چند سال فرمان راندند؟
شاهنشاهی هخامنشی از سده ششم تا سده سوم پیش از میلاد، حدود ۲۲۰ سال دوام آورد. قلمروشان در اوج، از دامنههای غربی هیمالیا و قزاقستان امروزی تا لیبی و سودان در آفریقا و از دره سند تا بالکان گسترده بود. این دوره، فصل درخشان پیشتازی ایران در تاریخ جهان است. برای آشنایی بیشتر، مطالعه «خلاصه تاریخ ایران» پیشنهاد میشود.
سوالات پرتکرار درباره روزگار هخامنشیان
اگر پاسخ پرسش خود را اینجا نیافتید، در بخش دیدگاهها مطرح کنید؛ در کوتاهترین زمان پاسخ میدهیم.
قدمت دوران هخامنشیان چقدر است؟
حدود ۲۵ قرن پیش آغاز شد و نزدیک به دو سده بر پهنهای وسیع حکم راند.
نام برجستهترین شهریاران هخامنشی چه بود؟
کوروش کبیر (بنیانگذار)، داریوش اول و خشایارشا از نامآورترین پادشاهان این دودماناند.
پهنه قلمرو هخامنشیان تا کجا میرسید؟
از دامنههای غربی هیمالیا و قزاقستان امروز تا لیبی و سودان در آفریقا و از دره سند تا بالکان امتداد داشت. وسعت کل قلمرو را حدود ۳٬۲۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع برآورد میکنند.
این دودمان چگونه به پایان رسید؟
با ضعفهای درونی و لغزشهای پادشاهان، زمینه سقوط فراهم شد و سرانجام اسکندر مقدونی آن را برانداخت.
وجه تسمیه «هخامنشیان» چیست؟
هخامنش، نیای شاهان این خاندان، نخستین فرمانروایی محلی را به نام خود بنا کرد و نام دودمان از او گرفته شد.
دوره فرمانروایی هخامنشیان چند سال طول کشید؟
حدود دویستسال، با ساختاری بیسابقه در پهنه جهان باستان.
نام واپسین شاه هخامنشی چه بود؟
داریوش سوم؛ او هنگام فراهم کردن سپاه برای نبردی دیگر با اسکندر، به دست «بسوس» ــ برادرزادهاش ــ کشته شد.