تاریخ هخامنشیان در ایران باستان (۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)

تاریخ هخامنشیان در ایران باستان (۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)
4.5/5 - (4 امتیاز)
کوروش کبیر، پادشاه هخامنشیان و بنیانگذار این سلسله
پرتره‌ای از کوروش بزرگ که با کمک هوش مصنوعی بازآفرینی شده است
آنچه در این مطلب می‌خوانید:
نمایش

دوره هخامنشی یکی از درخشان‌ترین فصل‌های تاریخ ایران است؛ امپراتوری‌ای که در جهان باستان از نظر گستره و ساماندهی کم‌مانند بود و بیش از دو قرن دوام آورد.

بر خلاف برخی امپراتوری‌ها، در دربار هخامنشی دبیران رسمی و رویدادنگاران دائمی حضور نداشتند؛ همین موضوع سبب شده گزارش‌های مستقیم از این شاهنشاهی اندک باشد.

نقشه ایران در زمان هخامنشیان

تاریخ هخامنشیان و نقشه حکومت ایران در آن زمان
نقشه قلمرو ایران در دوره هخامنشی

آغاز تاریخ هخامنشیان

از حدود ۷۳۰ پیش از میلاد، خاندان هخامنش در انشان و عیلام حکومت محلی داشتند و در ناحیه پارس، بخشی از قلمرو مادها محسوب می‌شدند.

پارسیان با بهره‌گیری از کشمکش میان مادها و آشوریان، بر انشان چیره شدند اما همچنان تابع دولت مرکزی ماد بودند. هخامنش که نیای این خاندان بود، پایه قدرت را گذاشت و نام خود را بر آن نهاد.

پس از او «چیش‌پیش»، «کوروش اول» و «کمبوجیه» بر پارس فرمان راندند و نهایتا کوروش دوم بنیان امپراتوری هخامنشی را استوار کرد.

در روزگار کوروش دوم، «آستیاگ» بر ماد پادشاهی می‌کرد و ستم او نارضایتی گسترده‌ای آفرید. کوروش علیه آستیاگ قیام کرد، سپاه ماد به او پیوست و با شکست آستیاگ، حکومت ماد پایان یافت.

کوروش نزد مادها نه یاغی، که رهایی‌بخش و صلح‌گستر شناخته شد. او که در انشان قدرت داشت، به عنوان فاتح و امپراتور، نخستین پادشاهی بود که لقب «کبیر» گرفت. جهان آن زمان بیش از هر چیز به آشتی و همدلی نیاز داشت و کوروش توان پاسخ به این نیاز را داشت.

اوضاع شرق پیش از آغاز تاریخ هخامنشیان

پیش از برآمدن هخامنشیان، ساختار قدرت در بسیاری از سرزمین‌ها فروپاشیده بود؛ آشور از میان رفته و بابل گرفتار بحران‌های درونی بود. اورارتو و عیلام محو شده بودند. یهودیان آواره و در اسارت بابل روزگار می‌گذراندند. در مصر نیز اقتدار فرعون به حوالی دره نیل محدود شده بود.

در چنین شرایطی، قدرت یکپارچه و پیشرویی وجود نداشت. شرق نیازمند نیروی تازه‌ای بود که با شیوه‌ای نوین، نظم و امنیت را جایگزین تاخت‌وتاز و غارت کند.

کوروش بزرگ این خلأ را پر کرد. با برانداختن «ایشتی‌ویگو» (آستیاگ) و پیوند پارس و ماد، نخستین دولت مرکزی را در ایران باستان پدید آورد و تاریخ هخامنشیان آغاز شد.

• کوروش کبیر و چالش‌های پیش روی او

کوروش با ائتلاف‌های خصمانه لیدی، مصر و بابل روبه‌رو شد و توانست لیدی و سپس بابل را بگشاید.

او هنگام ورود به بابل، آیین‌های دینی مردم را حرمت نهاد و از کشتار و تاراج پرهیز کرد؛ رفتاری کم‌سابقه در آن روزگار. همچنین به یهودیان اسیر اجازه داد آزادانه به آیین خود بازگردند.

سکاها و هون‌ها قبایلی مهاجم و بی‌قرار بودند که تهدیدی جدی برای ایران و دیگر سرزمین‌ها به شمار می‌رفتند. مقابله با این یورش‌ها انرژی و زمان بسیاری از کوروش گرفت و سرانجام در نبردی با همین اقوام در سال ۵۲۹ پیش از میلاد جان باخت.

از یادگارهای ماندگار او «منشور کوروش» یا «استوانه کوروش» است که روایت فتح بابل و تاکید بر اصول انسانی را در خود دارد و امروز در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.

نقشه ایران در زمان کوروش کبیر

نگاهی به نقشه ایران در زمان کوروش کبیر
گستره ایران در دوران پادشاهی کوروش بزرگ

• کمبوجیه‌ی دوم

کمبوجیه دوم، فرزند کوروش، در زمان حیات پدر عنوان شاه بابل داشت و ولیعهد بود. او در ۵۲۵ پیش از میلاد مصر را گشود و لقب فرعون گرفت. به باورها و رسوم مصری‌ها احترام گذاشت و آنان نیز او را پذیرفتند.

روایات، از جمله سنگ‌نوشته بیستون، به قتل بردیا (برادر او) در کشاکش جانشینی اشاره دارند.

هنگام حضورش در مصر، شورش‌هایی در نواحی مختلف ایران رخ داد و مدعیانی خود را پسران کوروش معرفی کردند تا قدرت را به دست گیرند.

کمبوجیه اعتراف کرد که بردیا را پیش از لشکرکشی به مصر کشته تا رقیبی نداشته باشد. او پس از فتح مصر سودای پیشروی در شمال آفریقا داشت اما با دشواری‌های تدارکاتی روبه‌رو شد.

گزارش‌های ناآرامی از مصر او را بازگرداند و همزمان خبر شورش «گئومات» در ایران رسید. کمبوجیه در مسیر بازگشت به ایران در سال ۵۲۲ پیش از میلاد درگذشت.

• داریوش کبیر

داریوش، از خاندان شاهی، با شایستگی توانست شورش‌های گسترده از جمله قیام گوماتا را فروبنشاند. او پسر ویشتاسب، همسر آتوسا و داماد کوروش بود. فرونشاندن ۱۹ شورش در یک سال، نقطه عطفی در تاریخ ایران و استواری دوباره امپراتوری بود.

داریوش با ادامه سیاست‌های مداراگرانه، دست به بازسازی گسترده زد و ستمگری‌ها را برچید. کتیبه بیستون شرح نبردهای او با شورشیان است و از کوشش‌هایش برای تثبیت وحدت حکایت دارد.

او شوش را پایتخت زمستانی و هگمتانه را پایتخت تابستانی برگزید و ساخت تخت‌جمشید را به عنوان مجموعه‌ای آیینی آغاز کرد. ایجاد راه شاهی، سازمان سپاه جاویدان، تقسیمات کشوری، و نظام مالیاتی منظم از اصلاحات برجسته اوست.

سنگ‌نوشته‌هایی کنار کانال سوئز حکایت از تلاش داریوش برای پیوند دادن شرق و غرب امپراتوری از مسیر آبی دارند.

در پایان فرمانروایی او، نمایندگان حدود ۲۹ ملت هر سال به تخت‌جمشید می‌آمدند تا ادای احترام کنند. امپراتوری‌ای که کوروش بنا نهاد، با تدبیر داریوش به اوج سامان و قدرت رسید. او پس از بیماری درگذشت و آرامگاهش در نقش رستم، فارس است.

• خشایارشا، پسر داریوش کبیر

خشایارشا در ۳۴سالگی زمام امپراتوری‌ای را به دست گرفت که نزدیک به نیمی از جمعیت جهان در آن می‌زیستند.

پیش از پادشاهی، بخشی از عمر او در حرمسرا گذشت و زیر نفوذ اطرافیان، بیش از مردم‌داری به قدرت‌طلبی و جنگ گرایش یافت و استواری اخلاقی پدر را نداشت.

نبرد ایران و یونان از زمان داریوش آغاز شده بود و خشایارشا وارث این جنگ‌ها شد. او شورش مصر را خواباند و استانی پارسی در آنجا برپا کرد؛ در بابل نیز سخت‌گیرانه عمل کرد.

برای انتقام شکست ماراتن، آتن را به آتش کشید؛ رفتاری ناسازگار با سنت رواداری هخامنشی. هشدار «آرتمیس»، دریاسالار ایرانی، درباره پیامد نبرد دریایی در تنگناهای یونان نادیده گرفته شد و شکست سختی رقم خورد. سرانجام خشایارشا شبانه به دست «اردوان»، فرمانده گارد جاویدان، کشته شد و آرامگاهش در نقش رستم است. اردوان سپس اردشیر یکم را بر تخت نشاند اما نقشه‌هایش ناکام ماند.

علت سقوط هخامنشیان

پس از مرگ خشایارشا، انحطاط اخلاقی و کشمکش‌های درباری رو به فزونی گذاشت و روند فرسایش اقتدار آغاز شد. پدرکشی و توطئه برای جانشینی رایج شد.

در روزگار داریوش دوم نیز هزینه‌های سنگینی صرف تحریک جنگ میان آتن و اسپارتا شد تا او در سایه صلح زندگی کند.

به اختصار می‌توان عوامل افول را چنین برشمرد:

  • فرسایش دو قطب بزرگ منطقه، ایران و دولت‌شهرهای یونانی
  • عقب‌ماندگی در فنون نظامی
  • نفوذ گسترده بیگانگان در دربار
  • مداخله زنان و خواجگان در سیاست
  • خودمختاری بیش از حد ساتراپی‌ها
  • افراط در تجمل و اشرافی‌گری
  • جایگزینی خشونت به جای سیاست مدارای سنتی با ملل و ادیان

اسکندر مقدونی

اندکی پیش از تاج‌گذاری داریوش سوم، فیلیپ مقدونی به‌طور مشکوکی کشته شد و اسکندر جانشین او گردید. همچون پدر، سودای تسخیر آسیا داشت. داریوش سوم با تجربه بود و شورش مصر را مهار کرد.

مردم آتن در بازگشت او به وطن خواستار یاری در نبرد با اسکندر شدند، اما داریوش با غرور این درخواست را نادیده گرفت و اسکندر توانست یونان را یکپارچه کند.

همان سال، اسکندر با ۴۰ هزار سپاهی از داردانل گذشت و داریوش سوم را در ایسوس (۳۳۳ پیش از میلاد) شکست داد. پس از این پیروزی، راه پیشروی اسکندر در قلب امپراتوری پارس هموار شد و پایان هخامنشیان نزدیک آمد. داریوش سوم در مسیر شرق، نزدیک ری، به ضربه致 جرح یکی از همراهان گرفتار شد و جان باخت.

جنگ‌افروزی اسکندر در ایران

اسکندر به شوش تاخت و خزائن آن را مصادره کرد؛ در دیگر شهرها نیز به همین منوال پیش رفت. اسناد و کتاب‌های کاخ‌های تخت‌جمشید را برداشت و گنجینه کم‌نظیر آن را تاراج کرد و سپس مجموعه را به آتش کشید.

او در مسیر خود، کانون‌های تمدنی را ویران کرد و به تنوع نظرها مجال نداد؛ ویرانی‌ای که چیزی بر ویرانه‌ها نیفزود.

فروپاشی حکومت هخامنشیان

با یورش اسکندر، دولت هخامنشی به پایان رسید؛ الگویی کامل از امپراتوری شرقی منسجم و قانون‌مند فرو ریخت.

از نوآوری‌های این شاهنشاهی می‌توان به دستگاه قضایی منظم، شبکه راه‌ها، پست و چاپار، ضرب سکه، ایجاد پادگان‌ها، نظارت بر ساتراپ‌ها و دقت در خرج بودجه اشاره کرد.

میراث مقدونیان، تشکیل حکومت سلوکی در ایران بود؛ دولتی که ایرانیان را شهروندان درجه دوم می‌شمرد و هرگز محبوبیت نیافت و سرانجام منزوی شد.

هخامنشیان چند سال حکومت کردند؟

شاهنشاهی هخامنشی از سده ششم تا سوم پیش از میلاد، حدود ۲۲۰ سال پایدار بود. این دولت با گسترش قلمرو در سه قاره، بزرگ‌ترین حکومت تاریخ ایران را رقم زد؛ گستره‌ای از دامنه‌های غربی هیمالیا و قزاقستان امروز تا صحرای آفریقا و از دشت سند تا بالکان.

تاریخ هخامنشیان آینه شکوه ایران کهن است. برای آشنایی بیشتر با فراز و فرودهای کشورمان، مطالعه «خلاصه تاریخ ایران» پیشنهاد می‌شود.

پرسش‌های متداول درباره تاریخ هخامنشیان

اگر پرسشی دارید در بخش دیدگاه‌های همین مطلب بنویسید؛ در کوتاه‌ترین زمان پاسخ می‌دهیم.

هخامنشیان چند قرن پیش حکومت می‌کردند؟

نزدیک به ۲۵ قرن پیش به قدرت رسیدند و حدود دو سده بر گستره‌ای عظیم فرمان راندند.

نامدارترین پادشاهان این دودمان چه کسانی‌اند؟

کوروش بزرگ (بنیان‌گذار)، داریوش اول و خشایارشا از مشهورترین پادشاهان این سلسله هستند.

وسعت ایران در دوره هخامنشی چقدر بود؟

قلمرو از هیمالیا و قزاقستان امروزی تا شمال آفریقا و از دره سند تا بالکان کشیده می‌شد. برآوردها وسعت آن را حدود ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع ذکر می‌کنند.

سلسله هخامنشی چگونه منقرض شد؟

به سبب ضعف‌های درونی و خطاهای پادشاهان، با یورش اسکندر مقدونی فروپاشید.

علت نامگذاری این دودمان به «هخامنشیان» چیست؟

به احترام هخامنش، نیای پارسی شاهان این خاندان که نخست حکومت محلی را پایه گذاشت.

هخامنشیان چند سال بر سر کار بودند؟

نزدیک به دو قرن فرمانروایی کردند و بزرگ‌ترین امپراتوری جهان باستان را سامان دادند.

آخرین شاه هخامنشی چه نام داشت؟

داریوش سوم؛ او در تدارک نبردی دیگر با اسکندر بود که به دست «بسوس» برادرزاده‌اش کشته شد.

انتشار مجدد با استناد به منبع اصلی؛ وبسایت دستی بر ایران:

4.5/5 - (4 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 1 =