باور کنید اینستاگرام فضایی برای عکس و سرگرمی نیست؛ مرجعیت خبری دارد

باور کنید اینستاگرام فضایی برای عکس و سرگرمی نیست؛ مرجعیت خبری دارد
Rate this post

به گزارش خبرآنلاین روزنامه اعتماد نوشت: در سال‌های نخست حضور این شبکه در ایران، کارکرد مسلط آن، ایفای نقش ویترینی برای سبک زندگی نوگرا و تجربه‌های فردی بود. با این حال، تحولات چند سال اخیر ـ به‌ویژه بروز برخی بحران‌های اجتماعی، اعتراضات و جنگ دوازده‌روزه اخیر ـ به‌روشنی نشان داد که اینستاگرام در سپهر رسانه‌ای ایران، از جایگاه یک آلبوم شخصی یا محفل تفریحی فراتر رفته و به‌تدریج به عرصه‌ای راهبردی برای رقابت روایت‌ها و شکل‌دهی به افکار عمومی بدل شده است.

بر اساس پژوهش اخیر محمد رهبری، کارشناس شبکه‌های اجتماعی، تحلیل داده‌های مربوط به صفحات پُرمخاطب فارسی‌زبان در اینستاگرام حاکی از آن است که در میان 10 صفحه دارای بیشترین تعداد دنبال‌کننده، سه جایگاه به رسانه‌های خبری بی‌بی‌سی فارسی، من‌وتو و ایران‌اینترنشنال اختصاص دارد.

این رسانه‌ها طی سالیان اخیر، نه‌تنها در بازنمایی روایت‌های خبری مرتبط با ایران، بلکه در برجسته‌سازی غالبا مغرضانه گونه‌ای از اخبار مصرفی برای طیف وسیعی از کاربران فارسی‌زبان، نقشی پُررنگ ایفا کرده‌اند. اهمیت این داده‌ها صرفا در تصاحب جایگاه‌های برتر جدول نیست، بلکه در شتاب کم‌سابقه رشد مخاطبان در مقطع جنگ دوازده‌روزه نهفته است، به‌گونه‌ای که در این بازه کوتاه، بی‌بی‌سی فارسی و من‌وتو هر یک افزایشی معادل یک میلیون دنبال‌کننده را تجربه کرده‌اند و ایران‌اینترنشنال با جهشی چشمگیر، دو میلیون فالوور تازه به جمع مخاطبان خود افزوده است. این جهش کم‌سابقه را می‌توان در چارچوب نظریه «اقتصاد توجه» تبیین کرد؛ جایی که بحران‌ها به‌منزله محرک‌های شتاب‌دهنده مصرف رسانه‌ای عمل می‌کنند. جنگ دوازده‌روزه اخیر، با بار معنایی، سیاسی و عاطفی سنگین خود، تقاضای مخاطبان برای دریافت سریع خبر، تحلیل و حتی شایعات را به‌طور چشمگیری افزایش داد.

رسانه‌هایی که توانستند با پوشش لحظه‌ای، بهره‌گیری از محتوای تصویری جذاب و روایت‌های احساسی، این نیاز را پاسخ دهند، موفق شدند عطش شکل‌گرفته را به تعامل و افزایش قابل‌توجه شمار دنبال‌کنندگان تبدیل کنند. این روند، نشانه‌ای آشکار از تغییر پارادایم مصرف خبر در جامعه ایرانی است.

تحلیل این رشد پرشتاب در رسانه‌های خبری فارسی‌زبان برون‌مرزی در اینستاگرام را می‌توان در سه سطح تبیین کرد. در سطح رویداد، بحران‌های کوتاه‌مدت و پرتنش، مانند جنگ دوازده‌روزه، موجی از نیاز به اطلاع‌رسانی سریع، مستمر و همراه با محتوای تصویری ایجاد می‌کنند و رسانه‌هایی که با پوشش زنده، روایت‌پردازی احساسی و انتشار مداوم محتوا در چنین مقاطعی فعال باشند، بیشترین ظرفیت را برای جذب مخاطب جدید خواهند داشت. در سطح اعتماد، بخشی از افکار عمومی ـ به‌ویژه نسل جوان ـ نسبت به رسانه‌های داخلی بی‌اعتماد یا بی‌اعتنا شده‌اند و این شکاف موجب شده حتی اخبار مهم داخلی نیز نتواند در این گروه‌ها مرجعیت بیابد و کاربران به سوی منابع جایگزین، خصوصا رسانه‌های برون‌مرزی، گرایش پیدا کنند.

در سطح فناوری و محتوا نیز، رسانه‌های برون‌مرزی با شناخت دقیق از الگوریتم اینستاگرام و رفتار کاربران، محتوایی کوتاه، بصری، احساسی و با قابلیت بالای اشتراک‌گذاری تولید می‌کنند، در حالی که بسیاری از رسانه‌های داخلی همچنان با منطق پخش تلویزیونی یا قالب‌های سنتی خبرگزاری عمل می‌کنند؛ رویکردی که فاصله قابل‌توجهی با ریتم و زبان مسلط بر شبکه‌های اجتماعی دارد.

ناتوانی رسانه ملی و بخش عمده‌ای از رسانه‌های داخلی در تجربه رشدی مشابه، ناشی از کمبود چابکی سازمانی، غلبه رویکرد تبلیغاتی-ایدئولوژیک و فقدان استراتژی بومی برای شبکه‌های اجتماعی است. این در حالی است که بحران‌ها، به‌مثابه لحظات طلایی برای جلب اعتماد و توجه عمومی، نیازمند واکنش سریع، محتوای سازگار با قواعد پلتفرم و روایت‌گری همسو با انتظارات کاربر هستند؛ امری که در رسانه‌های داخلی، یا با تأخیر رخ می‌دهد یا با قالبی صورت می‌گیرد که با زبان مخاطب شبکه‌های اجتماعی هم‌خوانی ندارد.

نسلی که در فضای رسانه‌ای پساتلویزیون پرورش یافته است، مرجعیت خبری خود را نه از قاب تلویزیون، بلکه از جریان بی‌پایان محتوای شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه فید اینستاگرام، دریافت می‌کند. این جابه‌جایی مرجعیت خبری، به معنای انتقال قدرت برجسته‌سازی و هدایت افکار عمومی از رسانه‌های داخلی به پلتفرم‌های فراملی و رسانه‌های فارسی‌زبان مستقر در خارج از کشور است؛ تغییری که در صورت استمرار، پیامدهایی همچون بیگانگی سیاسی، کاهش سرمایه اجتماعی نهادهای داخلی و دگرگونی هویت نسلی را به دنبال خواهد داشت.

برای مقابله با این روند، چند اقدام کلیدی ضرورت دارد.

نخست، بازسازی سرمایه اعتماد عمومی، چرا که بدون بازگرداندن اعتماد، هیچ سطحی از مهارت فنی یا نوآوری محتوایی قادر به احیای مرجعیت رسانه‌های داخلی نخواهد بود. این هدف تنها از مسیر پذیرش نقد، شفافیت در فرآیند اطلاع‌رسانی و تنوع در بازنمایی دیدگاه‌ها محقق می‌شود.

دوم، چابک‌سازی ساختار تحریریه‌ها و ارتقای توانایی تولید محتوای فوری، چندرسانه‌ای و سازگار با منطق هر پلتفرم.

و چهارم، بهره‌گیری از ظرفیت اینفلوئنسرهای معتبر داخلی به عنوان حلقه‌های واسط میان رسانه و مخاطب، با هدف بازآفرینی اعتماد و افزایش ضریب نفوذ پیام‌های خبری. رشد شتابان رسانه‌های خبری فارسی‌زبان برون‌مرزی در اینستاگرام، زنگ هشدار جدی برای ساختار رسانه‌ای داخلی است.

هنگامی که بخش قابل‌توجهی از نسل جوان مرجعیت خبری خود را به این منابع می‌سپارد، کنترل روایت و برجسته‌سازی اخبار عملا از دایره نفوذ رسانه‌های داخلی خارج می‌شود. استمرار این روند، نه‌تنها اعتماد عمومی را بیش از پیش فرسوده می‌کند، بلکه سرمایه اجتماعی نهادهای داخلی را تضعیف کرده و در بلندمدت، ساختار هویت خبری نسل نو را دگرگون خواهد ساخت. اینستاگرام، با منطق الگوریتمی و قابلیت انتشار آنی، این تغییر را تسریع بخشیده و رسانه‌های داخلی را با یکی از حیاتی‌ترین چالش‌های تاریخ معاصر خود در عرصه مرجعیت و نفوذ خبری مواجه کرده است.

17302

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شش + 10 =