گفت‌وگو | امانپور: تولید کنترل‌شده، می‌تواند در کشاورزی تحول‌آفرین باشد

گفت‌وگو | امانپور: تولید کنترل‌شده، می‌تواند در کشاورزی تحول‌آفرین باشد
Rate this post
– اخبار اقتصادی –

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ دکتر محمدتقی امانپور، از پیشگامان و بنیان‌گذاران نهاد انقلابی جهاد سازندگی، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های علمی، مدیریتی و راهبردی در تاریخ توسعه کشاورزی و منابع طبیعی ایران به شمار می‌رود. وی در نخستین روزهای تأسیس این نهاد مردمی نقش مؤثری ایفا کرد، و در تمام سال‌های فعالیت رسمی وزارت جهاد سازندگی، به عنوان تنها معاون آموزش و تحقیقات این وزارتخانه، نقشی بی‌بدیل در طراحی و اجرای سیاست‌های کلان علمی و آموزشی داشت.

در طول 14 سال مسئولیت مستمر در این جایگاه کلیدی، دکتر امانپور به‌عنوان پرچمدار «جهاد علمی»، ساختاری نوین برای آموزش‌های کاربردی، تحقیقات میدانی و توسعه فناوری در عرصه‌های آب، خاک، کشاورزی و منابع طبیعی پایه‌گذاری کرد. نگاه جامع و آینده‌نگر او، موجب رشد چشمگیر فناوری‌های بومی، از جمله در حوزه آبخیزداری شد؛ به‌طوری که بسیاری از متخصصان، بزرگ‌ترین جهش مفهومی و عملیاتی آبخیزداری در ایران را به دوران مسئولیت ایشان نسبت می‌دهند.

از جمله دستاوردهای شاخص وی، طراحی و اجرای پروژه ایجاد 37 ایستگاه آبخیزداری در مناطق متنوع اقلیمی کشور بود که با جذب اعتباری نزدیک به 100 میلیون دلار در دهه 1370 اجرا شد و بنیان الگویی نوین برای مدیریت جامع منابع آب را در کشور گذاشت. این الگو، در مجامع بین‌المللی نیز مورد توجه و تحسین قرار گرفت.

دکتر امانپور با تسلط عمیق بر حوزه‌های حاکمیتی و راهبردی منابع آب، به‌عنوان یکی از معدود مرجع‌های فنی و نظری در این حوزه شناخته می‌شود. تأملات و نظریه‌پردازی‌های او درباره بهره‌وری آبی، آبخوان‌داری، اصلاح ساختار آبیاری و ترویج فناوری‌های کم‌مصرف، پایه‌گذار بسیاری از سیاست‌های پسینی کشور در زمینه مدیریت بحران آب و توسعه پایدار کشاورزی بوده است.

علاوه بر نقش‌های اجرایی، دکتر محمدتقی امانپور همواره به‌عنوان عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی و صاحب‌نظر در سیاست‌گذاری‌های ملی، چهره‌ای اثرگذار در سطوح بالای تصمیم‌گیری بوده و میراث فکری و مدیریتی او، امروز نیز در بدنه نهادهای تخصصی کشور، محل رجوع و الگوگیری است.

نوشتار زیر، متن گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم، با این چهره برجسته کشور است.

 بیشتر بخوانید

حل چالش آب با استفاده از منابع گیاهی و جانوری مقاوم، پرمحصول و کم‌توقع
استفاده از آب‌های غیرمتعارف شور و لب‌شور و پس‌آب‌ها
امکان افزایش راندمان آب کشاورزی، از 40 به 85درصد
 حل چالش آب با «بهره‌وری در مصرف آب کشاورزی»
 دستاوردهای تحول‌آفرین آبخیزداری در نائین
 اثربخشی شگفت آبخیزداری در خور و بیابانک
فهم رایج از «آبخیزداری»، ناقص است

* * * * *

تسنیم: با تشکر از سلسله‌ی یادداشت‌هایی که برای تحول در اقتصاد کشاورزی، به‌ویژه با محوریت مدیریت هوشمند مصرف آب، منتشر کرده‌اید. در شرایطی که بسیاری از صاحب‌نظران صرفاً به نقد ناکارآمدی‌ها می‌پردازند و در عین حال، تنها آرزوی وقوع معجزه‌ای پیش از فاجعه را دارند، در یادداشت‌های ارزشمند پنج‌گانه‌ی شما، راهکارهای علمی و عملی برای عبور از بحران، با تکیه بر امکان‌پذیری تولید آب جدید تا سقف صد میلیارد مترمکعب، افزایش راندمان آبیاری از 40 درصد به 85 درصد، استفاده از آب‌های غیرمتعارفِ شور و لب‌شور، و نیز بهره‌گیری از منابع گیاهی و جانوری مقاوم به شوری و خشکی و پرمحصول ارائه شده است؛ نکاتی که عموماً بر مبنای منطق فنی و دستاوردهای تحقیقاتی قابل‌اتکا مطرح شده‌اند.

بااین‌حال، در یادداشت پنجم، با عنوان “تولید محصول در ماشین”، از همان آغاز، برخی مطالب به‌نظر غیرقابل‌باور می‌رسند. برای نمونه، ادعای کاهش مصرف آب به یک‌بیستم و افزایش تولید تا ده‌برابر، با آنچه تاکنون شناخته‌شده، فاصله‌ی چشمگیری دارد. لطفاً توضیح فرمایید که مقصود دقیق از این گزاره‌ها چیست و آیا مستندات یا نمونه‌های عینی برای آن‌ها وجود دارد؟

امانپور: با تشکر از طرح سؤال، در حقیقت آنچه در متن یادداشت پیشین آمده استنباط خبرگزاری از اعداد و ارقام متن است. مصرف آب در مزرعه آبی که یکصد لیتر است در یک گلخانه هوشمند 5 لیتر آب خواهد بود که همان یک‌بیستم می‌شود؛ یک تحول بی‌نظیر است اما مربوط به صنعت گلخانه‌ای است و نه ماشین هوشمند تولید. همچنین تولید گوجه فرنگی در مزرعه حداکثر100 تن در هکتار و در گلخانه حداکثر 850 تن در هکتار است که حدود 8 برابر است. و یا در رابطه با تولید قارچ اگرچه تولید یک کیلو قارچ با مصرف 7 لیتر آب در مقایسه با بهترین صنایع تولید قارچ داخلی که 35 لیتر آب مصرف می‌کنند یک پنجم است اما در متن یادداشت اشاره به آخرین دستاوردهای جهانی برای تولید قارچ با مصرف 12 لیتر و یا 15 لیتر آب آمده که در حقیقت نوآوری حداکثر کاهش مصرف به میزان 50 درصد نسبت به روز آمدترین فناوری‌های جهانی است.

آنچه در متن یادداشت در موارد مختلف توضیح داده شده کاملاً واقعی است. مثلاً میزان تولید در ماشین قارچ 25 درصد از روزآمدترین فناوری‌های جهانی بیشتر است. درعین حال با استفاده از جلبک اسپیرولینا در فرآیند آبیاری تولید 25 درصد دیگر هم افزایش کمی و کیفی داشته است که رکورد افزایش 50 درصدی تولید قطعاً یک تحول چشمگیر است.

اما دیگر مزیت‌ها آنقدر تحول آفرین است که افزایش کمی و کیفی تولید در برابر آن ناچیز است؛ ازجمله 25 مزیت که نمونه برجسته آن کاهش مصرف انرژی تا 50 درصد است تحولی بزرگ و باورنکردنی در مقایسه با کارخانجات تولید قارچ روزآمد جهانی آن هم در شرایط بحران انرژی در داخل و خارج از کشور است.

لذا ذکر کاهش مصرف آب به یک بیستم و افزایش تولید به 10 برابر اگرچه واقعی است اما مربوط به مقایسه گلخانه و مزرعه است و اعداد روشن واقع گرایانه در رابطه با تولید در ماشین و مقایسه با کارخانه در متن یادداشت آمده است و نهایتاً آنقدر این فناوری ابعاد تحول آفرین و ناباورانه دارد که نیازی به بزرگنمایی اعداد و ارقام نمی‌باشد.

تسنیم: درحالی‌که صنعت گلخانه‌ای ظرفیت‌های تحول‌آفرین دارد، چه ضرورتی برای تولید محصول در ماشین وجود دارد؟

امانپور: صنعت گلخانه‌ای، به‌ویژه گلخانه‌های هوشمندِ خودپایدار که توان تولید آب و برق را دارند، نه‌تنها تحول‌آفرین بلکه تمدن‌آفرین هستند.یک شرکت دانش‌بنیان، با ایده‌پردازی در توسعه صنعت گلخانه‌ای، برنامه‌ای ملی با عنوان «تمدن‌سازی در بیابان با گلخانه‌های هوشمند» را به تصویب صندوق نوآوری و شکوفایی رساند. این برنامه می‌توانست طی سه سال گذشته، به بسیاری از اهداف آرمانی خود دست یابد، اما به‌دلیل عدم همکاری شریک سرمایه‌گذار، روند آن متوقف شد. ان‌شاءالله در یادداشت‌های بعدی، روند این برنامه اطلاع‌رسانی و معرفی خواهد شد.

بااین‌حال، نظریه‌ی تولید محصول در ماشین، همچنان نظریه‌ای ارزشمند است و می‌تواند پاسخ‌گوی بسیاری از چالش‌های صنعت گلخانه‌ای باشد؛ از جمله هزینه‌ها، محدودیت‌های مربوط به آب و انرژی، و فرآوری پسماند و ضایعات.

درواقع، هرگونه فناوری نوآورانه، از جمله ماشین تولید محصول، به‌نوبه‌ی خود جزئی از برنامه ملی تمدن‌سازی در بیابان با گلخانه‌های هوشمند است و درعین‌حال، خود بخشی از یک گلخانه‌ی هوشمند به‌شمار می‌رود. چنین فناوری‌هایی می‌توانند تمامی دستاوردهای روزآمد بشری را، در قالب یک برنامه تمدن‌ساز، آن‌هم در بیابان‌ها (نه در اراضی بارور کشاورزی)، محقق سازند. ان‌شاءالله در این زمینه، توضیحات تکمیلی در یادداشت‌های بعدی ارائه خواهد شد.

تسنیم: توضیحات اندک و مختصر در برخی موضوعات، درک روشن از مفاهیم را دشوار کرده است. به‌عنوان مثال، جایی درباره کاهش دوره تولید قارچ به نکته‌ای اشاره کردید. چگونه ممکن است دوره‌ی تولید قارچ از 60 روز به 15 روز کاهش یابد و درعین‌حال میزان تولید نیز چند برابر شود؟ اگر چنین ایده‌پردازی‌هایی حتی اندکی واقع‌گرایانه باشند، اصولاً باید مسئله امنیت غذایی حل‌وفصل شود. لطفاً در این خصوص توضیح دهید.

امانپور: پرسش منطقی و قابل‌توجهی مطرح شده است. انتظار نمی‌رود که توضیحات مختصر یادداشت‌های پیشین، به‌تنهایی روشنگر تمامی ابعاد این موضوع بسیار استراتژیک باشد. بنابراین، بی‌تردید نگارش یک یادداشت مستقل ضرورت دارد. بااین‌حال، در حد ظرفیت این پیوست، نکاتی چند درباره ظرفیت تحول‌آفرینی فناوری «ماشین تولید قارچ» به‌اطلاع مخاطبان گرامی می‌رسد:

1) اساس نظریه‌پردازی بر آن است که در فرایند تولید قارچ، زمانی‌که کمپوست در کارخانه‌های تولید بارگذاری می‌شود، با روکشی پلاستیکی پوشیده است. در این مرحله، تکثیر «اسپور قارچ» آغاز شده و به «ریسه»‌ها و ریشه‌های متراکم قارچ درون کمپوست تبدیل می‌شود؛ این مرحله که قابل بهره‌برداری نیست، به‌اصطلاح «زایش» نام دارد. پس از آن، با حذف پوشش پلاستیکی و آغاز «خاک‌دهی»، ریسه‌ها به سطح خاک نفوذ کرده و در تماس با فضای آزاد، به قارچ‌هایی با فرم گنبدی تبدیل می‌شوند که قابل برداشت و عرضه به بازار هستند. این برداشت در سه مرحله انجام شده و مجموع فرایند «رویش» و «زایش» حدود 60 روز به‌طول می‌انجامد. بااین‌حال، بخش عمده‌ای از قارچ تولیدی که درون کمپوست باقی مانده و با خاک آلوده شده، قابل برداشت و مصرف نیست و همراه کمپوست دور ریخته می‌شود.

2) قارچ آمیخته با کمپوست آلوده، به‌دلیل وجود خاک و انواع کودها (ازجمله کود مرغی و سایر افزودنی‌ها)، غیرقابل‌مصرف است. از این‌رو، ایده‌پردازی در این زمینه، با تمرکز بر استفاده نوآورانه از انواع کمپوست‌ها آغاز می‌شود؛ به‌گونه‌ای‌که کمپوست نهایی، علاوه‌بر کارایی در پرورش قارچ، قابلیت مصرف غذایی نیز پیدا کند. درحال‌حاضر، کمپوست مصرف‌شده فقط برای مصارف کشاورزی به‌عنوان کود در مزارع استفاده می‌شود.

3) یک پژوهش در دهه 1370، نگاه‌ها را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد، اگرچه چندان مورد توجه قرار نگرفت. در این پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی جهاد سازندگی بوشهر با استفاده از فرآوری «سرشاخه‌های نخل»، نوعی کمپوست نوآورانه تولید کرد. این کمپوست در یک سالن سنتی پهن شده، «اسپور قارچ» به آن افزوده و پس از تیمار و آبیاری، قارچ تولید شد. جالب آن‌که پس از برداشت قارچ، این کمپوست دورریختنی، پس از فرآوری اولیه، به‌عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار گرفت. درحالی‌که امروزه تولیدکنندگان، از اینکه کمپوست را رایگان هم ببرند خوشحال می‌شوند، تبدیل آن به خوراک دامی با قیمت‌هایی نظیر کیلویی 15 تا 20 هزار تومان، به‌معنای یک تحول اساسی در اقتصاد تولید قارچ خواهد بود.

4) پرسش بنیادین آن است: اگر می‌توان کمپوست مصرف‌شده قارچ را به خوراک دام تبدیل کرد، آیا می‌توان با هدایت پژوهش‌ها، آن را به خوراک قابل‌مصرف برای طیور یا آبزیان نیز بدل کرد؟ پاسخ مثبت است. اما اگر پرسش این باشد که آیا می‌توان آن را به‌گونه‌ای فرآوری کرد که برای انسان قابل‌مصرف شود، شاید پاسخ اولیه منفی به‌نظر برسد. بااین‌حال، نظریه‌پردازی مطرح‌شده در یادداشت پنجم، به‌دنبال بررسی امکان ارتقاء فناوری برای فراهم‌سازی خوراکی‌شدن کمپوست برای انسان نیز هست.

5) استفاده از کمپوست سرشار از ریسه‌های قارچ، به‌عنوان خوراک انسانی، از آن‌جا مطرح شد که امروزه قارچ یکی از ترکیبات متداول در سالاد است. ازاین‌رو، این ایده مطرح شد که آیا در آینده می‌توان قطعات فشرده‌شده‌ کمپوست قارچی (خشک و سرشار از رشته‌های قارچ)، را در قالب بسته‌بندی‌های قابل‌مصرف، نظیر تکه‌های سالادی، رنده‌شده، پخته، برشته، ذغالی یا سرخ‌شده، وارد بازار کرد؟ تحقق چنین چشم‌اندازی، منوط به کیفیت و محتوای کمپوست خواهد بود. بااین‌حال، نباید نگران بود؛ فاصله چندانی تا دست‌یافتن به این هدف آرمانی باقی نمانده است.

یک نکته دیگر هم اضافه کنم: با معرفی یک «کود نوآورانه» که می‌تواند مصرف آب را تا 70 درصد کاهش دهد، فرضیه‌ جدیدی نیز مطرح شده است. این فرضیه ناظر به آن است که در مرحله «رویش» قارچ، می‌توان به‌جای خاک، از ترکیب بهینه‌ای از کمپوست و کود نوآورانه بهره گرفت. در این‌صورت، نه‌تنها فرآیند تولید طبق روال حفظ می‌شود، بلکه «کمپوست دورریز» ما با خاک آمیخته نمی‌شود، بهینه‌سازی می‌شود و در مرحله نخست، حداقل برای تغذیه دام قابل‌استفاده خواهد بود.

این تحول، می‌تواند اقتصاد تولید قارچ را دگرگون کند. چرا که از یک‌سو کاهش مصرف آب، افزایش تولید قارچ، و تولید هم‌زمان خوراک دام را ممکن می‌سازد و از سوی دیگر، زمینه‌ساز دستاوردهای مؤثر دیگری نیز خواهد بود. درحقیقت، مدیریت فناوری نباید یک‌بعدی باشد؛ به‌گونه‌ای‌که صرفاً بر کیفیت قارچ تولیدی یا فقط بر کاهش مصرف آب تمرکز کند. این نوع نگاه یک‌سویه، در بسیاری موارد، تولید را غیراقتصادی می‌سازد. اما اگر رویکرد ما همه‌جانبه باشد و عوامل اصلی همچون آب، مواد اولیه، فرآیند تولید، بهینه‌سازی کمپوست، کمیت و کیفیت قارچ و نیز محصولات جانبی را هم‌زمان دربر بگیرد، دستیابی به دستاوردهای نوین و بی‌سابقه، کاملاً در دسترس خواهد بود.

انتهای پیام/

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 + 18 =